The EU and Iran: The EU must think of a bigger solution
Iran believed it had to retaliate against the killings of leaders of Iran’s allies Hamas and Hezbollah on Iranian territory and in Lebanon in order not to lose its credibility. It sent 180 missiles into Israel. This cycle of violence will not end if it is not interrupted by a political and creative solution.
Where is the EU?
The European Union (EU) has lost more and more influence in the Middle East in general and on Iran in particular. How can it regain this influence?
- The EU has failed to revive the nuclear agreement with Iran (JCPOA), which was unilaterally terminated by President Donald Trump in 2018. It remained inactive. The INSTEX mechanism created by the EU, which was intended to help EU states wishing to do business with Iran to circumvent the sanctions threatened by the USA, remained completely toothless.
- The Iranian President at the time, Rouhani, had hoped that the EU would lift sanctions against restrictions on the nuclear program. In contrast, the EU supported all US sanctions. This policy strengthened the opponents of the JCPOA and the anti-Western forces in Iran.
- The EU did not offer any alternatives to the so-called Trump/Kushner plan for the Middle East from 2019. It would have left the Palestinians with a completely fractured territory. In return, financial contributions were promised to come from Arab states that have never confirmed this. The “Abraham Accords” of 2020 between Israel and some Arab states were based on this plan. The plans developed by the EU for decades for a two-state solution remained in the drawer.
- The agreement between Iran and Saudi Arabia in 2023 was not brokered by the EU, but by China. The EU summit with some Gulf states in Brussels in mid-October 2024 was intended to improve the EU’s relationship with these states. This was not only about energy, trade and investment, but also about limiting Russia and China’s influence in the region.
- Following the violent crackdown on protests in Iran in the fall of 2022, the EU completely suspended cooperation with Iran.
Iran’s response
These poor relations between the EU and Iran had negative consequences.
- Iran has been slowly but steadily expanding its nuclear program since 2019. The enrichment level of uranium was increased to 60 percent, whereas 90 percent would be necessary to build a nuclear weapon. The stockpiles of enriched uranium from 20 to 60 percent have multiplied. New centrifuges were installed. All of these developments were prohibited under the JCPOA of 2015, from which the USA withdrew.
- Every year, the European states France, the UK and Germany submitted a resolution to the Board of Governors of the International Atomic Energy Agency (IAEA) in Vienna condemning Iran for its lack of cooperation.
- Iran looked for alternative partners. It was accepted into the Shanghai Cooperation Organization (SCO) of Central Asian states and the expanded BRICS states. Iran increasingly leaned towards China and Russia. A 20 to 25-year cooperation was agreed with both countries. There were mainly arms contracts with Russia. Above all, oil was supplied to China, albeit below the world market price, which is viewed with suspicion by Russia and the Gulf states. The Gulf states view Iran’s cooperation with Russia with suspicion because it could be at their expense. Overall, Iran’s cooperation with Russia and China has its limits because these two states also want to maintain good relations with Israel and the other Gulf states. They will not come to Iran’s aid in the event of an open military conflict with Israel.
- Iran has strengthened its ties with the “Axis of the Resistance”, which primarily consists of Hezbollah in Lebanon, Hamas in Gaza and militias in Syria and Iraq. However, this also creates a dilemma for Iran. However, these are increasingly developing a life of their own and their own interests. Their conflicts with Israel are increasingly threatening to drag Iran into a direct war with Israel, which Iran wants to avoid.
A creative proposal
The EU has joined the USA in imposing more and more sanctions on Iran. They concern the nuclear program, the delivery of drones and missiles to Russia and human rights violations. They have not changed Iran’s behavior. However, the EU could look beyond punishments and consider greater solutions to defuse Israel’s conflict with Iran.
It could offer Iran to lift a large part of the sanctions if it recognizes Israel within the 1967 border lines. This would confirm the EU’s commitment to the two-state solution within the 1967 border lines. The proposal would also be within the Arab peace plan of 2002, which stipulates that Israel should only be recognized within the 1967 borders. Iran’s justification of having to support its non-state allies, Hamas, Hezbollah and the Houthi, would lose its significance. Israel would no longer feel threatened in its existence. Israel’s existence would have to be the EU’s top priority over all other measures.
A historical analogy would be the visit of US President Richard Nixon and his Secretary of State Henry Kissinger to China in 1972 when the One-China policy was being defined. On the fringes of the meeting, Party Chairman Mao promised to restrict support for the communist insurgents in South East Asia, which is exactly what happened.
Univ.- Prof. Dr. Heinz Gärtner
Lector at the Department for Political Science of the University of Vienna
Chair of the Advisory Board of the International Institute for Peace (IIP)
Chair of the Advisory Committee for Strategy and Security Policy of the Scientific Commission at the Austrian Armed Forces (BMLV)
**************
برگردان فارسی:
اتحادیه اروپا و ایران: اتحادیه اروپا باید به فکر راه حل بزرگتری باشد
هاینز گارتنر
۱
ایران معتقد بود که باید قتل رهبران متحدان ایران حماس و حزب الله در خاک ایران و در لبنان را تلافی کند تا اعتبار خود را از دست ندهد. ۱۸۰ موشک به اسرائیل فرستاد. این چرخه خشونت اگر با یک راه حل سیاسی و خلاقانه قطع نشود، پایان نخواهد یافت.
اتحادیه اروپا کجاست؟
اتحادیه اروپا (EU) نفوذ روزافزون خود را در خاورمیانه به طور عام و بر ایران به طور خاص از دست داده است. چگونه می تواند این تأثیر را دوباره به دست آورد؟
اتحادیه اروپا در احیای توافق هسته ای با ایران (برجام) که به طور یکجانبه توسط رئیس جمهور دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ فسخ شد، شکست خورده است. سازوکار INSTEX ایجاد شده توسط اتحادیه اروپا، که برای کمک به کشورهای اتحادیه اروپا که مایل به تجارت با ایران برای دور زدن تحریم های تهدید شده توسط ایالات متحده بودند، به طور کامل بی دندان باقی ماند.
رئیس جمهور ایران در آن زمان، روحانی، امیدوار بود که اتحادیه اروپا تحریم ها علیه محدودیت های برنامه هسته ای را لغو کند. در مقابل، اتحادیه اروپا از تمامی تحریم های آمریکا حمایت کرد. این سیاست باعث تقویت مخالفان برجام و نیروهای ضد غربی در ایران شد.
اتحادیه اروپا هیچ جایگزینی برای طرح موسوم به ترامپ/کوشنر برای خاورمیانه از سال ۲۰۱۹ ارائه نداده است. در مقابل، کمک های مالی از سوی کشورهای عربی که هرگز این موضوع را تایید نکرده اند، وعده داده شد. «توافق ابراهیم» در سال ۲۰۲۰ بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی بر اساس همین طرح بود. طرح هایی که اتحادیه اروپا برای چندین دهه برای راه حل دو کشوری تدوین کرده بود در کشو باقی ماند.
توافق ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ نه با میانجیگری اتحادیه اروپا، بلکه با میانجیگری چین انجام شد. نشست سران اتحادیه اروپا با برخی از کشورهای خلیج فارس در بروکسل در اواسط اکتبر ۲۰۲۴ به منظور بهبود روابط اتحادیه اروپا با این کشورها انجام شد. این نه تنها در مورد انرژی، تجارت و سرمایه گذاری، بلکه در مورد محدود کردن نفوذ روسیه و چین در منطقه بود.
در پی سرکوب خشونت آمیز اعتراضات در ایران در پاییز ۲۰۲۲، اتحادیه اروپا به طور کامل همکاری با ایران را به حالت تعلیق درآورد.
پاسخ ایران
این روابط ضعیف بین اتحادیه اروپا و ایران پیامدهای منفی داشت.
ایران از سال ۲۰۱۹ به آهستگی اما پیوسته برنامه هسته ای خود را گسترش داده است. سطح غنی سازی اورانیوم به ۶۰ درصد افزایش یافت، در حالی که ۹۰ درصد برای ساخت سلاح هسته ای ضروری است. ذخایر اورانیوم غنی شده از ۲۰ تا ۶۰ درصد چند برابر شده است. سانتریفیوژهای جدید نصب شد. همه این تحولات بر اساس برجام سال ۲۰۱۵ که ایالات متحده از آن خارج شد، ممنوع بود.
هر ساله کشورهای اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان قطعنامهای را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) در وین ارائه میکنند که ایران را به دلیل عدم همکاری محکوم میکند.
ایران به دنبال شرکای جایگزین بود. این سازمان در سازمان همکاری شانگهای (SCO) کشورهای آسیای مرکزی و کشورهای توسعه یافته بریکس پذیرفته شد. ایران به طور فزاینده ای به سمت چین و روسیه متمایل شد. همکاری ۲۰ تا ۲۵ ساله با هر دو کشور توافق شد. عمدتاً قراردادهای تسلیحاتی با روسیه وجود داشت. مهمتر از همه، نفت به چین عرضه شد، البته کمتر از قیمت بازار جهانی، که روسیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس به آن با تردید نگاه می کنند. کشورهای خلیج به همکاری ایران با روسیه با سوء ظن می نگرند زیرا ممکن است به قیمت آنها تمام شود. در مجموع، همکاری ایران با روسیه و چین محدودیتهایی دارد، زیرا این دو کشور نیز میخواهند روابط خوبی با اسرائیل و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته باشند. آنها در صورت درگیری نظامی آشکار با اسرائیل به کمک ایران نخواهند آمد.
ایران روابط خود را با «محور مقاومت» که عمدتاً متشکل از حزب الله لبنان، حماس در غزه و شبه نظامیان در سوریه و عراق است، تقویت کرده است. با این حال، این یک معضل برای ایران نیز ایجاد می کند. با این حال، اینها به طور فزاینده ای در حال توسعه زندگی خود و منافع خود هستند. درگیری های آنها با اسرائیل به طور فزاینده ای تهدید می کند که ایران را وارد یک جنگ مستقیم با اسرائیل می کند، که ایران می خواهد از آن اجتناب کند.
یک پیشنهاد خلاقانه:
اتحادیه اروپا برای اعمال تحریم های بیشتر و بیشتر علیه ایران به آمریکا پیوسته است. آنها به برنامه هسته ای، تحویل پهپادها و موشکها به روسیه و نقض حقوق بشر مربوط می شوند. آنها رفتار ایران را تغییر نداده اند. با این حال، اتحادیه اروپا می تواند فراتر از مجازات ها نگاه کند و راه حل های بزرگتری برای خنثی کردن درگیری اسرائیل با ایران در نظر بگیرد.
در صورت به رسمیت شناختن اسرائیل در خطوط مرزی ۱۹۶۷، این کشور می تواند به ایران پیشنهاد دهد که بخش بزرگی از تحریم ها را لغو کند. این امر تعهد اتحادیه اروپا به راه حل دو کشوری در خطوط مرزی ۱۹۶۷ را تأیید می کند. این پیشنهاد همچنین در چارچوب طرح صلح اعراب در سال ۲۰۰۲ است که تصریح می کند که اسرائیل فقط باید در مرزهای ۱۹۶۷ به رسمیت شناخته شود. توجیه ایران برای حمایت از متحدان غیردولتی خود، حماس، حزب الله و حوثی ها، اهمیت خود را از دست خواهد داد. اسرائیل دیگر در مورد موجودیت خود احساس خطر نخواهد کرد. وجود اسرائیل باید اولویت اصلی اتحادیه اروپا نسبت به سایر اقدامات باشد.
یک قیاس تاریخی می تواند سفر ریچارد نیکسون، رئیس جمهور ایالات متحده و هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه او به چین در سال ۱۹۷۲، زمانی که سیاست چین واحد در حال تعریف بود، باشد. در حاشیه این نشست، رئیس حزب، مائو قول داد حمایت از شورشیان کمونیست در جنوب شرق آسیا را محدود کند، که دقیقاً همان چیزی است که اتفاق افتاد.
استاد دانشگاه- پروفسور دکتر هاینز گارتنر
مدرس دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه وین
رئیس هیئت مشورتی موسسه بین المللی صلح (IIP)
رئیس کمیته مشورتی استراتژی و سیاست امنیتی کمیسیون علمی در نیروهای مسلح اتریش (BMLV)