گرگ زیستی در بختیاری: پژوهش در مردمشناسی فرهنگی ایرانی
بازماندهء باور به گرگ، از جانوران نیروبخش را همچنان در گوشه و کنار ایران می توان بازیافت. برای نمونه در آذربایجان که به آن آلباستی” می گویند. همچون بختیاری، برای دور کردن آل و نگهداشت جان زن زائو تکه پوستی از گرگ کنار او می نهند. همچنین است در بسیاری جاهای دیگر ایران.
باز ماندهء باورها و آیینهای خرس شدن و گرگ شدن در ایران امروزی، هر چند اندکی از آنها برجای مانده، به روشنی نشان دهندهء درستی دیدگاه میرچا الیاده* است که ایرها/ ارانها یا آلانها به اروپا آمدند و این باورها و آیینهای پیوسته به آنها را با خود به میان مردم رومانیایی و ژرمنی آوردند.
*گروه نویسندگان: یاد بهار، تهران، ۱۳۷۶, داکها و گرگها، میرچا الیاده، ترجمهء محمد علی صوتی، صص ۲۹۱- ۳۱۱
هر چند در نگاه نخست چنین می نمود که گرگ از توتمهای ایرانی بوده است، به هر روی نشانه ای روشن بر توتم بودن آن در میان ایرانیان نیافتیم.
باور و آیینهای گرگ شدن را می توان از رشتهء باورهای “جانوران نیرو بخش” “Power Animals” دسته بندی کرد.
**********************************************************
http://en.wikipedia.org/wiki/Mircea_Eliade
http://archaeology.org/…/1205-timber-grave-culture…
*نک به: ایران شناسی،سال نوزدهم، شمارهء۲، تابستان ۱۳۸۶،گرگ زیستی در بختیاری، نوشتهء بیژن شاهمرادی، صص ۲۵۵ ~۲۵۹
پیوست است.
یاد بهار (یادنامهء دکتر مهرداد بهار)،تهران، ۱۳۷۶،داکها و گرگها،نوشته میرچا الیاده، برگردان محمد علی صوتی صص ۲۹۱ ~۳۱۱
بابادی عکاشه، اسکندر، تاریخ ایل بختیاری،تهران،۱۳۶۵،ص ۳۴