!Da liegt der Hund begraben,Bärskir,ارشن

آیین های پهلوانی و جنگاوری


سه آیین از آیینهای جنگاوری و پهلوانی کهن مردم هند و اروپایی، یعنی آریاها (هند و ایرانیان)، ژرمنها (آلمانها ودیگران)، رومانیایی ها و اسلاوها (روسها و دیگران)، که تا کنون باز شناسی شده چنین است;
– خرس شدن، که در زبان آلمانی به آن Bärskir می گویند. جنگاوران این گروه، رستهء ویژه و جداگانه ای در ارتشهای هر گروه بوده هنگام نبرد پوست خرس می پوشیدند. تواناییهای جنگی برتر این رسته ایشان را نبردگانی سخت هراساننده می ساخت. گمان این است که تنها نیرومندی بدنی ویژگی این جنگاوران نبوده که شناسه های روانی ویژه ای هم در میان بود. نامهای آمیخته با خرس نشانه ای ازین روش و باور در میان پارسهای باستان است. همچون “اَرشهَ+آمه”(اَرْشامَه) پدر بزرگ داریوش و “خْشیهَ+اَرْشَنَ”(خشیارشا) پسر و جانشین داریوش. واژهء “اَرْشَن” در گویش مازندرانی همچنان به معنی خرس به کار می رود. در زبان آریایی / ایرانى (که به نادرست فارسی باستان می گوییم) این واژه هم به معنی خرس و هم به معنی مرد کاربرد داشت. امروزه یادگار این باور و آیین در نام طایفهء “کِی+آرسی” (در گویش بختیاری به جای شین فارسی سین به کار می رود) بختیاری دیده می شود که طایفه ای سخت جنگاوراند و نیز در روال زندگی ایلی در گذشته جایگاه ویژه و ورجاوند گونه ای داشتند.
– گرگ شدن، نیز از آیینهای ویژهء آریاها و ژرمنها بود. نامهایی چون “وُلْف” و “وُلفگانگ” در میان ژرمنها و “گُرگین” و مانند آن در میان ایرانیان نشانه ای ازین باور و آیین است. گرگها را روا بود که از راه غارت گذران کنند. امروزه طایفهء “مَوْری” بختیاری با کاربرد استخوان یا پوست گرگ و دیگر نشانه ها رواج این راه و روش را به یاد می آورند.

(میرچا الیاده بر آن است که جنگاوران «داسی» و «ژرمنی» این آیین را از جنگاوران ایرانی که به اروپا می تاختند آموخته اند).
– سگْ کُشی، تا چند دهه پیش هنگامی که گروهی از جنگاوران بختیاری می خواستند برای جنگی تا پای مرگ هم پیمان شوند سگی را کشته در خاک کرده آن جای را نشان می کردند. تا دو و سه سده پیش چنین آیینی در بخشهایی از اتریش و جنوب آلمان هم رواج داشت که یادگار آن به گونهء زبانزدی در زبان آلمانی باز مانده است:
!Da liegt der Hund begraben
اینجاست که سگ چال شده!
شُمشیر زَنُم به گِل !
شمشیر را درخاک فرو می کنم!
این یکی از آیینهای جنگاوران بختیاری بود و نشانهء گونه ای سوگند به نبردی تا پای جان،‌ بُردن یا مُردن.

نک به: