بازسازی استوره های شکسته
شناخت استوره از نیازهای بنیادی شناخت فرهنگ است. زیرا در زبانشناسی، رفتارشناسیِ گروهی، شناخت منش فردی و چندین زمینهء دیگر کاربردهای بی جانشین دارد. ازینرو بازیابی بخشهای گم شده یا بازسازیِ شکستگی استوره ها نیز کاری ست بسیار درخور. برخی راههای بازسازی بخشهای گم شدهء استوره ها را در اینجا یاد می کنیم:
۱_ شناخت و پی جوییِ منطق هر استوره. به دیگر سخن بازدیدِ این که آیا بخشهای سازندهء هر استوره ای با یک دیگر همخوانی و هماهنگی دارد؟ آیا چیدمان یک استوره نشان از همساخت بودن آن دارد؟ بخشهای گوناگون یک استوره همدیگر را گواهی می کند؟ ازین راه همچنین می توان آمیختگی استوره ای با استوره های دیگر را هم یافته، شناسایی کرد.
در بخش دوم پهلوان / قهرمانان————— زنان و آبها نمونه ای از یک استوره که بدین روش درستی آنچه را که یافته ایم آورده ایم.
۲_ بسی حماسه ها برگرفته از استوره هاست. ازینرو گاهی می توان بخشهای گم شدهء استوره ای را در حماسهء همانند آن بازیافت.
۳_ خوابگزاریها (=کتابهای تعبیر خواب) یکی از بهترین گواهیها برای بازیافت بخشهای گم شدهء استوره هاست.
خوابگزاری آیینی ایرانی (=تعبیر خواب سنتی) به خواب دیدن آبها را به زناشویی، شاهی، سروری، دارایی، افزونی (=برکت) و مانند آن گزارش می کند. چرا؟
یک استوره همهء این پدیده ها را در خود دارد، استورهء آبها، آبان یشت، استورهء ایزد بانو “اناهیتا”، بانویی که خود هزار رود روان است.
گزارهء (Thesis) این نگارنده بر پایهء یافتهء کارل گوستاو یونگ / روانشناسی ژرفا ست، که منش ما آدمیان را تنها از راه بررسی خوابهایی که می بینیم می توان بُنیابی(=تحلیل) کرد، و این کار بر پایهء شناسایی نمادهایی ست که در خوابها بر ما پدیدار می شود. اینک، باز بر پایهء یافتهء یونگ، این نمادها باز تابی از استوره های کهنِ قومی ست که در ناخودآگاه گروهی(Collective subconscious) ما همچنان زنده و پویاست. آنچه که این نگارنده یافته، به گونه ای، برگشتن در راهی ست که یونگ یافته.
یاد آوری: در خوابگزاریها هر دو گونهء آب، روان و آشکار، و ایستاده و پنهان خوب دانسته شده، هر چند این نگارنده دو ریشهء استوره ای جدا برای آن می شناسد .
***
پی نوشت:
پهلوان / قهرمانان————— زنان و آبها
دوم: رستم
دومین نمونهء برگزیده ازین گونه پهلوان / قهرمانان و استوره ها، نمونهء رستم است. این نمونه را می توان روشنگرانه تر از دیگر نمونه ها شمرد، چنانکه خواهیم دید.
_نام او آب است، رئوته _ اوس _ تخمن “rautha us taxman” (=رودخانهء به بیرون روان).
_نام مادر او روت آپک (rut apak) نیز در یکی از معنی های این نام، با آبها پیوند دارد.
_نام پدر مادر او، مهر آب، با آبها پیوسته است. چه یکی از معنی های این نام را بخش کنندهء آبها دانسته اند.
_نام پسر رستم آب سرخ (=سهر اب) است.
_ایزد گیاهی، سیاوش را برای پروریدن به رودابه و رستم می سپارند.
_رستم درفش اژدها نشان خاندان مادری را به کار می برد.
_رستم اژدها کش (=آزاد کنندهء آبها) ست.
_زناشویی او کوتاه، یک شبه، است. زناشویی پایدار از ویژگیهای پدر تباری و مرد سالاری ست.
_زن او را به شوهری بر می گزیند، نه او زن را به همسری.
در فرجامِ استوره، رستم نیز همچون فریدون و گرشاسپ، که او نیز اژدها کش است، بددین و بی خرد خوانده شده به سرزمینهای دور دست خاور فرستاده می شود.
——————————————————————————
——————————————————————————
رودابه از دو بخش: رود بهمعنای فرزند و آب بهمعنای تابش و روشنایی پدید آمده است و بهمعنی فرزند تابناک است.
بخش کنندهء آب؛ کسی که کارگزار پخش کردن آب میان کشتزارها و باغهاست. میرآب که در فرایندی واجی “ی” به “ه” دیگر گون شده است.
مهراب. جای بر دمیدن خورشید (مهر) ، جایی در خاور که خورشید از آنجا بر می آید.