آپادانای شوش,اَماوند,بالدار

تَکْ شاخ

اسطوره Uni-cornis یونی‌ کورن در آپادانای شوش و اوستا، و نیز اسطوره بهرام ورجاوند و اماوند؛
یونی کورن، اسب تک شاخ اساطیری است که انرژی‌اش را از طریق شاخش جذب میکند. گفته شده است که تک شاخها رنگهای مشکی، قهوه‌ای، طلایی و سفید دارند اما رنگ سفید آن بیشتر در اسطوره تجلی پیدا کرده است. طبق افسانه ها هر کس اسب سفید تک شاخ را لمس کند برایش خوشبختی آورده و همیشه شاد خواهد بود.با این حال اسبان تک شاخ دختران و زنان را به مردان ترجیح میدهند و حتی این ترجیح هم با گزینش است و این نوع اسبان خیلی سخت رام یک جنس مونث میشوند.
شاخ اسب تک شاخ اعجاز انگیز است و اگر بر روی زخم گذاشته شود زخم را درمان میکند. فرانسویان اعتقاد داشتند (با استناد به نوشته های کتزیاس) هر کس از فنجانی که از شاخ این اسب درست شده است را بنوشد در مقابل برخی از بیماریها و حتی در مقابل سم مقاوم خواهد بود.
نام این اسب در زبان یونانی بصورت μονό-κερως monó-kerōs و در زبان لاتین با املای uni-cornis نگارش شده است. نام اسب تک شاخ در اسطوره های یونانی و رومی نیآمده است اما نویسندگان عهد کلاسیک در نوشته های خود از وجود این موجود اساطیری خبر داده اند.
اول بار مورخ و پزشک در بار هخامنشیان یعنی کتزیاس در کتاب ایندیکا به وجود این حیوان اشاره کرده است. سپس ارسطو، استرابون، و پیلنی و غیره به توصیف این حیوان پرداخته اند.
اسب تک شاخ یک اسب اساطیری است اما این اسب در ایران اساطیری تر نیز شده است. در بخشی از دیوار کاخ آپادانای شوش، نقش اسب تک شاخ بصورت بالدار نقاشی شده است (ن.ک. زیر). که نقش بالدار آن تنها در اسطوره های ایرانی به تصویر کشیده شده است.
رد نقش اسب تک شاخ را می توان در سروده های اوستایی نیز جستجو کرد. بنابر روایت زرتشتی روزی بهرام ورجاوند با اسب سپیدی ظهور کرده و جهان را پرنور خواهد کرد. همچنین در اسطوره های ایرانی بهرام یا ورثرغنه با اسب سپید به جنگ دیو اپوشه که سوار بر اسب سیاه است می رود.
تصویرهایی که در بهرام یشت از اسب سپید بهرام ارایه می گردد این تصاویر ذهنی خیلی نزدیک به اسب تک شاخ است که در آپادانای شوش نقاشی شده است. در اینجا برای قیاس تصویر اسب تک شاخ با مضامین اوستایی، بخشهایی از کرده ۷ و نیز کرده ۸ بهرام یشت بیان می گردد. بند هفتم این سروده در باره توصیف شاخها و “امه” گاو است اما در بند هشتم، تنها اشاره به یک “امه” اسب می گردد که این امه مشخصا شاخ است که در پیشانی اسب سپید قرار دارد.
کرده ۷. بهرام یا ورثرغنه اَهوره آفریده، دومین بار به کالبد <گاو> ِوَرزای ِزیبای ِزرین شاخی به سوی او آمد. بر فراز ِشاخ های او، «اَمَ» ی ِنیک آفریده ی بُرزمند هویدا بود.
کرده ۸. بهرام یا ورثرغنه اَهوره آفریده، سومین بار به کالبد ِاسب ِسپید ِزیبای ِزرد گوش و زرین لگامی به سوی او آمد. بر پیشانی او،«اَمَ»ی ِنیک آفریده ی برزمند هویدا بود.
بارتولمه واژه αmα را صفت و آن را قوی معنی کرده است که این صفت در ترجمه های پهلوی بصورت αmᾱvαnt ذکر شده است (بارتولمه: ۱۴۰). این صفت همراه ورجاوند نیز بکار رفته است و از این رو، ورثرغنه و حتی شاه بهرام به امه وند یا اماوند معروف شده اند.
در کرده هفتم بهرام یشت امه صفت شاخ است اما در کرده هشتم امه خود شاخ است که بصورت مفرد بکار رفته است یعنی آن چه که می تواند بر پیشانی اسب نیک آفریده شده باشد البته که آن باید αmα یا شاخ باشد.
تقریبا بیشتر توصیفات اسبی که در بهرام یشت بکار رفته است شبیه اسب تک شاخی است که در آپادانای شوش نگاشته شده است. تنها توصیف zαiri. gαoš اسب زرد گوش اوستا غریب می نماید، و محتملا مراد از گوش، گوشه ها و چهارگوش اسب است که مزین به زر شده است.


آپادانای شوش,اَماوند,بالدار