فرهنگ و مِهرازی (=معماری): بازشناختِ خیم و خردِ روزگار
یکی از رشته های علمی در پژوهشهای تاریخی/ فرهنگی، بازسازی ساختمانهای باستانی ست که تنها اندک بخشهایی از آنها بر جای مانده.
بی گمان دیدن نگاره هایی از بازسازی این گونه ساختمانها برای گروهی از دیدی و نگاهی حسی ارزش دارد.
از دید پژوهشی نگاه دیگری در میان است.
معماری یکی از هنرهایی ست که بار و پیام فرهنگی بزرگی را بازتاب می دهد، تا جایی که می توان خویِ مردم روزگار ساختن آن ساختمانها، باورهاشان، توان و دستاوردهای فناوری شان و … را تا اندازهء بسیار بازشناخت.
یکی از همسنجیهای روشنگرانه، برای نمونه، سنجش حالتی ست که دیدن نمونهء بازسازی شدهء کاخهای پارسه/ تخت جمشید با ساختمانهای زند و قاجار در بیننده پدید می آورد:
تخت جمشید پسند مردمی ست که در کمتر از زندگی یک نسل از جایگاه قبیله ای گمنام به فرمانروایی جهان رسیدند. کاخهاشان پُر است از شور و سَهِشِ پیروزی و نیرومندی، توانمندی و ندیدن فرودِ زندگی ملی، که تنها فرازش را دیده بودند و می شناختند.
ولی ساختمانهای زند و قاجار…. چنان نازک پردازانه ساخته شده که گویی در دمی به بادی فرود خواهد آمد، که چنین نشده است.
اینک مردمی ست و ملتی که فرود زندگی را دیده و از آن راه آموخته که نرم / استوار بر پا بماند.
از بالا به پایین:
پارسه / تخت جمشید، هخامنشی
شمس العماره، قاجار
:Reconstructing Persepoli
http://www.persepolis.nu/persepolis.htm
:The Reconstruction of Ruin