زبان پارسی در نگاره های کتیبه های پارسی باستان از ۳۶ علایم آوا نگاری یا الفبا (۳۳ همخوان و ۳ واکه) استفاده کرده است که این تعداد آوا با توجه به نویسه های زبان همپای یا زبان اوستا (۳۷ نویسه برای همخوان و ۱۷ واکه) بسیار کم بوده مشخصا با این تعریف، ناهمگونی و نارسایی […]
بیژن نجدی********** نقدی نوشتهء زنده یاد سهراب فرسیو: حالا واجب است بگویم، وقتی از «عروسدزدی» صحبت میشود، حیف است از داستان کوتاه «بیژن نجدی» بهاسم «من چی را میخوام پیدا کنم؟» در مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» ، چاپ نشر مرکز یاد نشود. وقتی دو کتاب نجدی بهدستم رسید، که او فوت کرده بود. […]
داستان کوتاه کوتاه_ این همه وقته جلوى در فرودگاه وایستادى؟ چرا نِمیرى تُو؟_ بیست و پنج ساله. میگن یک کارهایى هست که باید …آخه من نَمُردم، کشته شدم.
(داستانِ کوتاهِ کوتاه)مرد قد کوتاهی از روبرو می آمد. مستقیم طرف من. شنیده بودم قد کوتاهها فتنه اند. سرش هیچ مو نداشت.، طاس طاس. جلوتر که آمد دیدم چشمهاش سبز است. جایی خونده بودم آدمای کچل چشم سبز موذی هستن.خوب که جلو آمد دقیق دقیق دیدم گوشهء راست چشماش رو به پایین بود. یک بار […]
بختیاری از گویش های جنوب غربی ایران است و به همراه دیگر گویش های لری و فارسی، بازمانده فارسی میانه است که خود بازمانده فارسی باستان است. در این مقاله ۴۴ واژه از گویش بختیاری ریشه شناسی شده است. در مورد هر واژه، نخست بر پایه شواهد موجود در خود گویش، ساخت اشتقاقی واژه و […]
· یلدا****دیدگاهی دیگر دربارهء واژهء یلدایلدا و Sαrәd &Yᾱrә.čαrәš /علیرضا محمدی (دکتر در زبانشناسی، دانش آموخته دانشگاههای تهران و وین)گفته شده است واژه یلدا ـ که برای واپسین شب فصل پاییز بکار برده می شود ـ یک واژه سریانی است اما شواهد زبانی نشان میدهد که ترکیب همکردهای , * Yαldᾱ Yᾱldᾱ * = Yᾱrә […]
زبان فارسی نو یا فارسی دری پس از اسلام از شهر بلخ* در سراسر فلات ایران و خوارزم گسترده شد. در همه این دوران کم و بیش همه خاندانهایی که بر ایران فرمانروایی کردند نافارسی زبان بودند پایتخت بنیادگذار نام خاندان _ تبار مرو و نیشابور طاهرذوالیمینین طاهریان زرنج یعقوب لیث صفاریان(سیستانی) بخارا امیراسماعیل سامانیان(خوارزمی) […]
_ خیلی عجیبه، تو همیشه می گی آدم نمی میره، جا به جا می شه !_ می بینی؟ باید بگی « تو همیشه می گفتی »– خُب…—————–رواقِ منظرِ چشمِ من آشیانۀ تست / کرم نما و فرود آ که خانه خانۀ تستحافظ
پرده را بستم، چراغ را خاموش کردم، سرم را که روی بالش گذاشتم، صدای جر و بحث دو نفر از پشت پنجره بسته بلند شد. بهزبان یأجوجمأجوج حرف می زدند. دم بهدم صدایشان بلندتر و لحنشان پرخاشگرانهتر میشد. پا شدم گوشه پرده را کنار زدم. سگ گرگی بودند. چند تایی دیگر هم توی باغچه این […]
۱ جنازههایمان را از بین چاه کشیدند و همراه خودشان بردند. بعد از چند روز، پایْ که رویمان مانده شد، بیدار شدیم.گفتم: «ما را یافتند.»پدر گفت: «آسوده بودیم، باز جنجال شد.»کاکایم گفت: «ها، ما را یافتند.»پدر دوباره گفت: «نمیفهمند که مردهها را نباید بیدار کنند.»گفتم: «ما که نمردیم، ما کشته شدیم.»کاکایم فقط خنده کرد، درست […]