خط / دبیره
هر از چند گاهی سخن دربارهء خط فارسی/ عربی درمی گیرد و این که بهتر است این خط با خط دیگری، به ویژه خط لاتین جایگزین شود. این سخن اکنون پیشینه ای بیش از یک سده پشت سر دارد، و برخی کسان تا آنجا پیش می روند که کاربرد خط لاتین را یکی از ابزارهای ناگزیر پیشرفت در راه رسیدن به تمدن نوین جهانی/ باختری می دانند.
روشن است که نمونه های چین و ژاپن و کره و چند نمونهء دیگر در این زمینه یکسره نادیده گرفته شده است.
دیگر نکته ای که باز هم در این گونه جستارها کمتر بدان پرداخته شده، یا هیچ بدان نپرداخته اند هماهنگی حرفها / نویسه های این خط با ریخت لب و کام و زبان هنگام واگفت یا تلفظ هر حرف است.
از این دیدگاه خط کره ای بیشترین همریختی با دستگاه گفتاری هنگام تلفظ هر یک از صداها را دارد. در ردهء پس از آن خطهای لاتین و فارسی/عربی را می توان جای داد. به ویژه در نوشتن برخی صداها این دو خط بسیار همانند است:
ل L، ف F، ک K، ی Y و …
ناهمانندی به ویژه در سه جاست:
۱- در نوشتن واژه ها با خط لاتین صداها در خود واژه ها آورده می شود و در نوشتن به خط فارسی/ عربی بیرون از واژه. نمونه احمد و Ahmad که در نمونهء فارسی / عربی باید با زیر، زبر و پیش نوشته شود.
۲- خط فارسی/ عربی گرایشی به نگارگری دارد که مایهء زیبایی آن است.
۳- خط فارسی / عربی در سنجش با خط لاتین مانند خط تند نویسی می نماید، چالاک است!
(نقاشی- خط: فرامرز پیلارام
خط / دبیره: پی نوشت
دکتر پرویز ناتل خانلری
درباره ی اصلاح خط فارسی
مقاله ای که در بارهء اصلاح خط فارسی منتشر شد، گفتگوهایی بر پا کرد. بعضی از کهنه ادیبان که به ذوق سلیم و عقل و دانش خود ایمانی تمام دارند و به این سبب عقیده ی خود را، هر چه باشد، حجت قاطع می شمارند و اگر دیگری، بی اجازه ی ایشان، در این مباحث ورود کرد، عمل او را تجاوز به حقوق مسلم خود می پندارند. نزد مریدان خویش از تمایلی که به اصلاح خط فارسی در آن مقاله دیده بودند بزرگوارانه اظهار نفرت فرمودند.
جمعی از دوستان فاضل ما نیز که به دلیل ” انس و الفت ” و حجتی که از ” منطق دل ” برخاسته، با تغییر خط مخالفت می کنند، ” مناسب نبودن زمان حاضر را برای طرح این گونه مطالب ” پیش آوردند و از ما خواستند که در این باب خاموش شویم. ترجمان بلیغ افکار این گروه، مقاله ی آقای دکتر مهدوی استاد دانشکده ی ادبیات بود.
به این مقاله، جمعی پاسخ دادند و بر شیوه ی استدلال آن ایراد هایی کردند که نویسنده ی محترم نیز البته آن ها را انکار نمی کند، زیرا ایشان خود ضمن آن مقاله نوشته بودند که :
« این دلایل مانند غالب دلیل هایی که درباره ی عواطف و احساسات اقامه می شود، همه از قبیل ادله ی توجیه کننده است نه موجبه، یعنی دلایلی است که برای موجه نشان دادن امری، بعد از وقوع، اقامه می شود، نه از جمله ی دلایلی که وقوع امری را ایجاب کند و مقدم بر آن باشد. همان طور که اقامه ی این گونه دلایل، در تحکیم اساس آن امر، موثر نیست، رد و ابطال آن ها نیز خللی در آن امر وارد نمی کند.»
بنابراین چون راه استدلال عقلی و منطقی را برای دفاع از خط فارسی بسته دیدند، خواستند از طریق احساسات با ما مقابله کنند و نویسنده ی مقاله ” اصلا ح خط ” را به تناقض گویی منسوب داشتند که ” در دفاع از زبان فارسی ” آن همه از پی دل رفته و در تغییر خط فارسی چون این سنگدلی می کند.
جواب آن است که میان این دو نظر تناقضی نیست، بلکه توافق کامل هست. زبان فارسی را عزیز می داریم، زیرا که امروز بنیان ما بر آن است، و از تغییر یا اصلاح خط فارسی گفتگو می کنیم، زیرا که به گمان ما به این وسیله می توان زبان فارسی را از انهدام نگهداشت و در توسعه و تکمیل آن کوشید. آقای دکتر مهدوی دلیل آورده اند که : « عزیزان باعث عزت و حرمت متعلقات خود نیز هستند.» و بنابراین اگر زبان فارسی عزیزست، خط فارسی نیز « که به منزله ی مسکن و ماوای هزارساله ی این عزیزست» باید گرامی باشد.
اگر چه تمثیل در استدلال معتبر نیست، اما برای آن که پاسخ ایشان را به همان شیوه داده باشیم، می گوییم : هیچ شنیده اید که عاقلی کسان خود را در خانه ی موروث نگهدارد، اگر چه آن خانه از پای بست ویران باشد، به بهانه ی آن که از متعلقات عزیزان منست و ترک آن را روا نمی دارم ؟
اما نکته ی دیگر که بعضی از دوستان فاضل ما به زبان، و آقای دکتر مهدوی به قلم آورده اند « مناسب نبودن زمان حاضر برای طرح این گونه مطالب » است. چرا این زمان مناسب نیست و زمان مناسب کدام است ؟ اگر اجرای این گونه اصلاحات را می گفتند، شاید تا حدی پذیرفتنی بود، زیرا از حکومت هایی که داریم نمی توان انتظار داشت که در راه اصلاحات اجتماعی قدمی بردارند، مگر آن که بهانه ای برای غرض دیگری باشد و می دانیم که این اغراض همیشه به زیان کشورست. اما طرح مطلب چه مانع و چه ضرری دارد ؟ خاصه که مطلب علمی است و محتاج تعمق و بحث بسیارست و کاری نیست که با گفتگوی مختصر بتوان درباره ی آن تصمیمی گرفت، و بر عهده ی اهل فضل و ادب است که دستاویز انس و عادت و منطق دل را رها کنند و از راه عقل و علم در این مبحث وارد شوند.
می گویند مطالب دیگری اکنون مطرح است که احتیاج به یافتن راه حل فوری دارد و می ترسند که طرح این مسئله « موجب تفرقه ی حواس و تزئید تشتت در رای » شود. باید پرسید که در کدام زمان و برای کدام اجتماع ممکن است هیچ گونه مسئله ی مهمی وجود نداشته باشد تا به سراغ “ضبط راکد” بروند و مسائلی را که در آن جا توقیف کرده اند بیرون بکشند و مطرح کنند ؟ و از این مسائل مهمی که امروز مطرح است، درباره ی کدام یک ، ایشان محل شور شده اند که مجال بحث در مطلب دیگر که موضوع کار ایشان است، نمانده است ؟
در نظر ما مسئله ی اصلاح خط نیز، مانند هر مسئله ی مهم ادبی، علمی و اجتماعی، در هر زمانی قابل طرح است و در این باب جای تامل نیست، زیرا کسانی باید به بحث در این گونه امور بپردازند که کارشان اینست و وظیفه ای که در اجتماع به عهده ی ایشان واگذاشته اند جز این نیست.
از طرف دیگر، مگر دوستان ما می پندارند که با کناره جویی ایشان و خاموش ماندن ما، روی این گفتگو سرپوش می توان نهاد ؟ همیشه کسانی هستند که مسائل مهم را، خاصه اگر به ظاهر آسان و پرصدا باشد، وسیله ی خودنمایی و جاه طلبی می کنند. اهل فن، از آنجا که غرور ایشانست، ابتدا خاموش می مانند و به چشم حقارت در این گروه می نگرند. اما روزی آن بی مایگان فرصتی می یابند و به قدرتی متوسل می شوند یا غوغای ایشان در حکومتی ناصالح موثر می شود و میدان به دست ایشان می افتد.
مگر نه پیش چشم شما نظریه ی برتری نژادی که بنیان علمی آن بر آبست، به دست سیاست پیشگان جاه طلب افتاد و مایه ی این همه خونریزی شد ؟ مثال دیگر را نیز در کشور خودمان می توانیم بیابیم. پارسی سازی و پارسی بازی چندی آلت خودنمایی جمعی از بی مایگان بود که به این کار رنگ وطن پرستی می دادند. اهل فن، اگر بودند، مطلب را مهم نشمردند و نادرستی و زیان این کار یا راه راست آن را چون آن که باید نشان ندادند تا حکومت سابق که برای اجرای مقاصد خود به تظاهرات وطن پرستانه محتاج بود، این شیوه را برای مقصود خود مناسب دید و فرهنگستان ساخته شد و ” امر و مقرر ” فرمودند که این کارخانه باید هر هفته به مقدار معینی محصول پارسی سره بیرون بدهد و شد آن چه دیدیم.
اما با مسئله ی اصلاح خط زمامداران آنروز اتفاقا مخالف بودند و به این سبب در اساسنامه ی فرهنگستان گنجاندند که حق اظهار نظر درباره ی مسئله اصلاح خط منحصر به آن دستگاه است ! فرهنگستان که مشغول ” لغت پراکنی ” بود در این باره نظری اظهار نکرد و دیگران نیز از ترس خاموش ماندند.
امروز که آن قدر آزادی هست تا بتوان در مسائل علمی و ادبی بحث کرد، اگر خود را کنار بکشیم خطر ِ آن هست که فردا قدرتی صالح یا ناصالح، به طریقی در این باب تصمیمی بگیرد و کار ناپخته و ناقص انجام یابد و آن گاه تاسف سودی ندارد.
اما موضوعی که باید مورد بحث قرار گیرد این نیست که آیا خط فارسی ناقص است یا نیست و آیا خط به تر و کامل تری برای نوشتن زبان ما می توان یافت یا نه ؟ این مطالب آشکارتر از آن است که در آن ها جای گفتگو باشد. باید در این باب بحث کرد که مشکلات تغییر یا اصلاح خط چیست و چگونه می توان از عهده ی رفع آن ها بر آمد. همچنین آیا صلاح آن است که همین خط فعلی را اصلاح و نقص های آن را رفع کنیم یا آن که الفبایی دیگر اتخاذ نماییم، و اگر قرار بر پذیرفتن الفبای تازه شد به تر آن است که الفبایی اختراع کنیم که در نظر ما کامل تر از الفباهای دیگر باشد، یا یکی از خطوطی را که در دنیا معمول است بپذیریم ؟
پیش از هر چیز این نکته را باید گفت که مسئله ی تغییر خط مانند هر مسئله ی فنی و علمی دیگر کار حزب و جمعیت و اتحادیه نیست و با رای گرفتن از عموم نیز نمی توان این گونه مسائل را رد یا قبول کرد و نباید گذاشت که حادثه جویان آن را وسیله ی کسب شهرت یا مثلا رسیدن به نمایندگی مجلس قرار دهند. کار فنی را از اهل فن باید خواست، زیرا ایشانند که دشواری ها را می شناسند و طریق رفع آن ها را می یابند.
حقیقت آن است که تغییر خط برای ملتی مانند ایرانیان که از یک طرف سابقه ی درخشان و ممتد دارد و از طرف دیگر هنوز نتوانسته است کتاب لغت و دستوری کامل و درست برای زبان خود فراهم آورد، کار آسانی نیست و زیان های بسیار ممکن است در پی داشته باشد. هنوز مقیاس و میزانی برای تلفظ کلمات فارسی در دست نیست. لغاتی که فارسی است در هر ناحیه به یک طریق تلفظ می شود و ضبط صحیح آن ها را از روی فرهنگ های ناقص قدیمی که میان آن ها نیز اختلافست نمی توان به دست آورد. لغات عربی نیز اغلب دو تلفظ دارد : یکی تلفظ اصل عربی آن ها و دیگر تلفظ معمول ایرانی که ادیبان آن را تلفظ عامیانه می خوانند. با خط فعلی چون حرکات جزء حروف نیست، این تفاوت را نمی توان دریافت. یعنی اغلب کلمات به شکل واحدی نوشته و به صورت های مختلف خوانده می شود. همین که حرکات را جزء حروف قرار دادیم، آن وقت هر کلمه تلفظ های مختلف پیدا می کند و هر کس لغت را به طریقی که خود تلفظ می کند می نویسد و آن گاه اختلافاتی میان زبان تهران و شهرستان های دیگر روی می دهد و ارتباط فرهنگی دشوار می شود.
پس ناچار باید یکی از لهجه های فارسی را مقیاس و میزان قرار داد و تلفظ صحیح آن را ثبت کرد تا سرمشق قرار گیرد. اما کدام لهجه باید برای این منظور اختیار شود ؟ در این مطلب نیز جای بحث است و تازه کار به همین جا پایان نمی پذیرد، زیرا در یک شهر هم گاهی تلفظ بعضی از کلمات یکسان نیست و بسیاری از کلمات زبان ادبی در امور زندگی به کار نمی رود تا بتوان تلفظ آن ها را از مردمان پرسید.
این مشکل را، برخلاف عقیده ی مخالفان ، تغییر خط ایجاد نمی کند، بلکه پرده از روی آن برمی دارد. باید دانست که این نقص بزرگ فارسی است که زیر سایه ی خط ِ ناقص فعلی پرورش یافته و ما چون از آن غافلیم تاکنون در پی رفعش برنیامده ایم. تغییر خط ما را به آن متوجه می سازد و وادار می کند که چاره ای برای این نقص بجوئیم. کار دشوار است، اما محال نیست و به بهانه ی دشواری نمی توان از هر اقدام لازم و مفیدی چشم پوشید.
می گویند این همه کتاب را که به خط جدید نقل می کند ؟ البته از کشور پریان مستشار نمی توان آورد و این کاری است که برعهده ی خود ما است و بی شک باید به تدریج صورت بگیرد. از ” این همه کتاب ” ، معدودی مورد احتیاج اکثریت مردم است. آن معدود را در مدتی کوتاه می توان به خط تازه نوشت و چاپ کرد و باقی را به تدریج اما از روی نظم و نقشه و دقت باید نقل کرد. البته خط فعلی هم فورا منسوخ نمی شود و ممکن است تا مدتی خط تازه در دبستان ها و مدارس روستایی و کلاس های اکابر آموخته شود و در مدارس متوسطه خط فعلی را نیز بیاموزند تا وقتی که تمام یا بیش تر کتاب های فارسی به خط جدید نقل شود و احتیاج عموم به آموختن خط سابق رفع گردد. فایده ی این کار آن است که می توان خط تازه را که آسان تر است در مدت کوتاهی به افراد بی سواد کشور آموخت و اطلاعاتی را که ایشان لازم دارند در رسالات و جزوه هایی به خط جدید در دسترسشان گذاشت. همچنین البته روزنامه ها و مجلات را به خط جدید باید چاپ کرد تا هم کسانی که تازه خواندن آموخته اند از آن ها استفاده کنند و هم دیگران به خواندن خط تازه آشنا شوند.
اما باز تاکید می کنیم که این کار پیش از آن که فرهنگی دقیق با ذکر تلفظ صحیح کلمات فارسی چاپ شود مشکلات بسیار ایجاد می کند و به تر است که پیش از اقدام به استعمال خط جدید، فرهنگی دست کم شامل لغات معمول و لازم ، از طرف هیئتی که برای این کار صالح باشد تهیه شود و در دسترس عموم قرار گیرد.
بعضی از دانشمندان می ترسند که آثار ادبی فارسی که هنوز چاپ و منتشر نشده و در گوشه و کنار نزد افراد ملت هست، به سبب تغییر خط و آشنا نبودن نسل آینده با آن ها، از میان برود و مثال می آورند که در تغییر خط پهلوی به خط امروز نیز بی شک همین نکته موجب نابودی کتاب ها و آثار گران بهای ادبیات پهلوی شده است. اما به گمان ما از این پیشامد نباید ترسید زیرا در موقعی که خط پهلوی منسوخ شد مذهب قدیم ایرانیان نیز از میان رفته بود و خط جدید با مذهب تازه آمد و آداب و رسوم دیگرگون شد و کسانی که آشنا به خط سابق بودند، یعنی موبدان و دبیران ساسانی طرد شدند و آثار دوره ی سابق خواهان و خریدار نداشت تا از کسانی که با آن ها آشنایی داشتند استفاده شود و در آن زمان تحقیقات باستان شناسی نیز معمول نبود و دانشکده های ادبیات و زبان شناسی مانند امروز وجود نداشت. امروز که هیچ یک از اوضاع به آن دوره نمی ماند چه جای ترس است ؟ اگر از روی نقشه ی دقیقی دست به کاربزنیم مدت ها طول خواهد داشت تا خط فعلی نزد عموم منسوخ شود. اما در رشته های ادبی و دانشکده ی ادبیات همیشه این خط را باید آموخت و کار شاگردانی که در این رشته تحصیل می کنند یافتن نسخه های قدیم و نقل آن ها به خط جدید خواهد بود و با دقت کافی می توان امیدوار بود که ورقی از آثار ادبی که از جهتی برای زبان و ادبیات و ملیت ایران ارزش داشته باشد از میان نرود، بلکه دقیق تر و به تر حفظ شود.
اما در اتخاذ الفبای جدید نیز جای گفتگو است . سه عقیده ی متفاوت در این باب هست. دسته ای می گویند همین الفبای فعلی را نگهداریم و علاماتی برای حرکات آن، که جزء حروف نوشته شود، به آن بیفزاییم تا هم ارتباط با گذشته را حفظ کرده باشیم و هم نقص های خط خود را رفع کنیم. این شیوه همه ی معایب و مشکلات تغییر خط را در بر دارد و بسیاری از نکاتی را که منظور اصلاح طلبان است، فرو می گذارد.
افزودن علامات تازه به خط و تصرف در رسم الخط فعلی، به طوری که از یکی دو نمونه ای که تاکنون پیشنهاد شده اند استنباط می شود، خطی عجیب به وجود می آورد که هیچ به این خط شبیه نخواهد بود و کسانی که آن را آموخته باشند نمی توانند از کتب قدیم نیز استفاده کنند. به علاوه این خط باز کامل نخواهد بود و بسیاری از معایب خط کنونی مانند نوشته شدن از راست و فراوانی نقطه و دندانه و پیوستگی و جدایی حروف و تعداد اشکال هر حرف به جای خود می ماند و تازه، با این همه عیب، خطی خواهیم داشت که ما را با هیچ یک از مراکز مدنیت دنیا مربوط نخواهد ساخت و ارتباط هایی را که اکنون با بعضی از کشورها داریم نیز خواهد برید و برای چنین کاری که فایده ی آن بسیار کم است همان کوشش در نقل متون قدیم به خط جدید باید به کار رود و پیداست که این کوشش بی هوده ای خواهد بود.
دسته ی دیگر معتقدند که اگر بنا بر تغییر خط باشد چرا از دیگران عاریت کنیم ؟ خاصه آن که الفباهای دیگر نیز هر یک عیبی و نقصی دارد. پس به تر آن است که الفبایی کامل و بی عیب از خود بسازیم تا دیگران هم از ما بیاموزند و در این کار سرمشق ملت های جهان واقع شویم. از روی این نظر هم تاکنون طرح هایی پیشنهاد شده که بیش تر اشکال حروف آن ها به لاتینی می ماند. اگر چه از روی مقدمات مختلف و پیچ در پیچی به این نتیجه رسیده اند. اما نکته ای که باید به خاطر داشت این است که اختراع خط کار بسیار آسانی است و هر کس می تواند در موقع بیکاری با صرف چند ساعت وقت و اتخاذ روشی خاص، برای اصوات ملفوظ، علاماتی قرار دهد و چون افتخار این اختراع آسان، در صورت معمول شدن، بسیار بزرگ است داوطلب بسیار برای آن پیدا خواهد شد. اما به گمان من اکنون از این اختراعات عجیب چشم باید پوشید، زیرا اگر امیدواریم که اختراع ما چشم جهان را خیره کند و همه ی ملل دنیا به مخترع الفبای جدید آفرین بگویند و اقرار کنند که تاکنون عقل ایشان به پایه ی چنین اختراعی نرسیده است و به اتفاق الفبای جدید ما را بپذیرند، گویا آرزوی کودکانه ای داریم. پس باز ما با الفبای بی نظیر و کامل خود ( ! ) تنها می مانیم و آن ارتباط فرهنگی که به وسیله ی مشارکت یا مشابهت در الفباء ممکن است میان ما و ملت های بزرگ جهان حاصل شود از میان می رود و از فواید مادی و معنوی آن محروم شویم.
پس اکنون به تر است از اختراع و ابداع چشم بپوشیم و اگر خواستیم الفبای خود را تغییر دهیم همان راه را در پیش بگیریم که بسیاری از ملت های آسیایی و اروپایی رفته اند، یعنی به تناسب اصوات زبان خود، علامات خطی را که اکنون نزد اکثر ملل بزرگ دنیا معمول است، قبول کنیم و برای اصوات خاص فارسی که در زبان های دیگر نیست، علامت هایی از همان خط و یا متناسب با آن قرار دهیم.
بنابراین ما با نظریه ی دسته ی سوم که طرفدار قبول الفبای عمومی اکثر ملل ( معروف به الفبای لاتینی ) موافقیم. اما در این باب نیز ذکر چند نکته را لازم می دانیم :
یکی آن که این کار هر چند ساده و آسان به نظر می آید نباید سرسری تلقی شود تا آنجا که یک یا چند تن دور هم بنشینند و قراری بگذارند و افتخاری برای خود بدانند که الفبای جدید را ایشان پیشنهاد کرده اند یا خودسرانه دست به کار بزنند، زیرا همین که الفبایی مورد قبول شد و این کار عظیم که نقل کتب و آثار قدیم و جدید به خط تازه است، آغاز شد، تصرف در اشکال حروف و تغییر رای، موجب کمال زحمت خواهد شد.
دیگر آن که قبول علامات همین خط برای اصوات فارسی نیز محتاج اطلاع کامل از فنون مختلف زبان شناسی است و نکته های باریک در این امر هست که در نظر کسانی که اهل فن نیستند مهم جلوه نمی کند، و حال آن که کمال اهمیت را داراست. پس برای اتخاذ چنین الفبایی لازمست مجمعی از دانشمندان تشکیل شود که در آن متخصص در رشته های زبان شناسی و علم الاصوات ( Phonetique ) و آشنایان به علم لهجه شناسی ایرانی ( Dialectologie ) و علمای صرف و نحو فارسی و زبان های هند و اروپایی و شاید متخصصین دیگر، گرد آیند و اگر لازم باشد از دانشمندان بزرگ بیگانه نیز کسانی را دعوت کنند و اساس کار را از همان آغاز چنان متین بسازند که در عمل مشکلاتی پیش نیاید و به تدریج نقص ها آشکار نشود.
پس از پایان این کار، تهیه ی طرحی کامل و دقیق برای اجرای منظور لازم است و این خود مهم ترین قسمت کار به شمار می رود. اگر نقشه ی متین و درستی در میان نباشد و اختلاف رای و تشتت فکر در این امر بروز کند، کار دشوار خواهد بود و زیان های بسیار خواهد داشت، و حال آن که از روی دستور معین می توان دشواری ها را در مدتی کوتاه از میان برداشت و از ضررهایی که متصور است به خوبی جلوگیری نمود.
بنابراین اکنون برای طرفداران اصلاح یا تغییر خط و مخالفان آن، کاری که در پیش است بحث درباره ی این نکات می باشد، تا حقایق آشکار گردد و همه یک رای شوند و اختلاف از میان برخیزد و راه راست پیش گیرند، نه آن که گروهی اعراض کنند و ما را نیز به خاموشی دعوت نمایند و جمعی دیگر الفبایی مناسب یا نامناسب را بپذیرند و در استعمال آن بی تابی و شتاب به کار برند و با این شتابزدگی میان موافقان نیز پراکندگی بیفکنند.
اینک یک بار دیگر از همه ی کسانی که به زبان فارسی و فرهنگ ایران دلبستگی دارند، دعوت می کنیم که عقاید خود را در این باب بنویسند و انتشار دهند تا مطلب روشن شود و نتیجه ای درست و سودمند از این گفتگو به دست بیاید.
( آریا ادیب )
تارنمای زبان و ادبیات فارسی
از : فرهنگ و اجتماع