جُستارهایی در زمینه خودشناسی/ شانزدهم: تخیلات آرزوئی(رویای روزانه-Day Dream)

وقتی آرزو می کنیم و آرزوهایمان را در تخیل می بینیم امیدواریم، متحیریم، معتقد می شویم، برنامه می ریزیم و خود را در حالت رسیده به آرزو می بینیم. پس تخیلات می توانند مولد و سازنده باشند و ما را در رسیدن به اهدافمان کمک کنند.

وقتی که تخیلات ما در اختیار عصبیت قرار می گیرند و اختیار کار، زندگی، رشد و پیشرفت را از ما می گیرند و ما را از حقیقت دور می کنند آنوقت غیر مولد و در خدمت نیازهای عصبی امان هستند.



ماهیت تخیل آرزوئی:

تخیل آرزوئی دید آرزوئی، اعتقاد آرزوئی و احساس آرزوئی است. این تخیل واکنشی طبیعی در مقابل نیازهای ذهنی بشر است. مثل تب که بازتاب طبیعی بدن در مقابل هجوم میکروبهاست. وقتی این نیاز اصیل باشد تبدیل به انگیزه برای پیشرفت در عالم واقع می شود و وقتی عصبی باشد بازتاب عصبیتها بوده و اگرچاره ای برایش پیدا نکنیم باعث رکود فکری و مانع از پیشرفتمان در عالم واقع می شود.

مثالهائی از تخیلات آرزوئی عصبی:

۱-شخص در تخیلش می بیند که دیگران متوجه درستکاری و صداقت او شده و تحسینش می کنند.

۲-در ذهنش خود را صاحب فرزندی ایده آل می بیند.

۳-شخص خود را در حال مقابله به مثل با کسی که به او بدقولی کرده می بیند.

۴-جوان گوشه گیر خود را بزرگترین قهرمان ورزشی، نابغه، کازانوا و یا دون ژوان می بیند.

۵-تین ایجرها تخیلاتشان غلوآمیز تر و دراماتیزه تر است.

۶-مادام بوواری دائم خود را در تجربیات رومانتیک تخیل می کند. در حالی که به دلیل نوعی کمال طلبی مرموز، او امام زاده بودن را هم تخیل می کند که نشان دهنده تضاد در اوست.

۷-تخیل آرزوئی لزوماً یک رویای بلند و داستانی نیست، بلکه می تواند یک صحنه گذرا باشد. مثل مادری که در حین رسیدگی به فرزندانش و یا شانه کردن مویش خود را به صورت شخصیتی که در فیلمها دیده تصور می کند. گویی در دو دنیا زندگی می کند.

۸-پدری خود را پدری، کارفرمائی و عاشقی کامل تخیل می کند.

۹-فردی خود یا نزدیکانش را در صحنه ای دلخراش تجسم می کند.

۱۰-فردی، دیگری را که به او ظلم کرده، در صحنه دلخراش تخیل می کند.

۱۱-شخص خود را در حال مقابله به مثل با کسی که به او خلف وعده کرده و یا کلک زده می بیند.

۱۲-فرد خود را در حال محاکمه می بیند در حالیکه بی گناه است.

۱۳-تخیل راجع به جسم خود که به فرم ایده آلیست و فرد خود را مثل یک مانکن خوش هیکل و زیبا می بیند.

۱۴-فرد کسی را که دزدی و خیانت کرده به صورت آدمی سلامت و قابل اعتماد و مهربان مجسم می کند.

۱۵-فرد خود را آسیب ناپذیر، قادر به پاک کردن درد و رنج از خود، دارای احساسات عمیق، با اعتماد به نفس، رنجکش، عاشق و همدرد تصور می کند.

۱۶-فرد خود را در حالی می بیند که دیگران از هوش او مبهوت شده اند.

۱۷-فرد خود را در حال اجرای یک کنسرت و یا ایراد سخنرانی می بیند و مردم را می بیند که برایش کف می زنند و هورا می کشند.

۱۸-فرد خود را در نقش ناجی بشر می بیند.

۱۹-فردخود را سوار بر یک ماشین آخرین مدل می بیند که همه از دیدنش غرق در حیرت و بهت زده اند.

۲۰-فرد خود را در کنار زیباترین زن یا خوش تیپ ترین مرد، در حالیکه دیگران به او غبطه می خورند می بیند.



ریشه تخیلات آرزوئی عصبی:

این تخیلات بازتاب نیاز های عصبی ماست که اجباری و تخیلی اَمّاره است.

۱-باید های تحقق نیافته به صورت تخیل آرزوئی بروز می کنند.

۲-واکنش جبرانی احساس حقارت به صورت تخیل آرزوئی بروز می کند.

۳-چون اجباری و غیر اختیاری است شخص مجبور است آنرا اطاعت کند حتی اگر به ضرر خودِ واقعی اش باشد.

۴-نیاز به برتری همه جانبه و بدون استثناء دارد.

۵-نقش ابزاری خاص برای ایده آلیزه کردن خودرا دارد. مثل تشنه ای که در بیابان دنبال سراب می دود، شخص برای رفع عطش به رسیدن به خود ایده آلی دنبال تخیلات آرزوئی می دود.

۶-نیاز به جلال و شکوه عصبی.

۷-نیاز به انتقام جوئی.

۸-نیاز به محبت.

عوامل تشدید کننده:

رنجش، زخم غرور، آزار حقارت، عناد به خود، تضاد، توقعات عصبی، احساس اجحاف و اضطراب.



عوارض تخیلات آرزوئی:

۱-بی تفاوت شدن نسبت به خود، دیگران، واقعیات و حقایق.

۲-از باید ها سرچشمه می گیرند و خود ایجاد کننده بایدها هستند.

۳-پناه بردن و باقی ماندن در عالم خیال.

۴-تبدیل شدن از یک تخیل آرزوئی مثل پدر، مادر و یا کارفرما کامل بودن به فردی بوالهوس و دون ژوان.

۵-تبدیل شدن به فردی منافات با احساسات اصیل و آرزوهای واقعی خود فرد و منافع او.

۶-فرو رفتن در قعر تخیلات، آدمی را خنگ می کند.

۷-هر چند که حاصل تضاد، اضطراب و … است و موقتاً از شدت این موارد کم می کند ولی ادامه یافتن آن باعث بالا رفتن این موارد می شود.

نحوه برخورد با تخیلات آرزوئی:

تخیلات آرزوئی نوعی مکانیزم دفاعی ذهن است مثل تب که نوعی مکانیزم دفاعی بدن در مقابل هجوم میکروبهاست.

ولی آیا باید به آن بی توجه ماند؟

اگر تب در بدن انسان از حدوداً چهل درجه بالاتر رود و یا مدت طولانی ادامه یابد خود باعث ایجاد ضایعه در جسم انسان می شود. تخیل آرزوئی نیز برای ایجاد تعادل در ذهن بشر ایجاد می شود ولی اگر میزان آن از حد به در رود و کار و زندگی را مختل کند ضرر و خسارتش جبران ناپذیر شده و فرد را دچار از خود بیگانگی شدید می کند.

پس چه باید کرد؟

جلوی تخیلات آرزوئی و گریه را نباید گرفت.

به عبارت دیگر تخیل آرزوئی را با قدرت اراده نباید کنار گذاشت بلکه باید نیازهای ایجاد کننده آن را شناسایی کرده و این نیازها را برطرف کرد.

۱-اولین قدم دیدن تخیل و مکتوب کردن آن است.

۲-واکنش سنجی و پیدا کردن نیاز عصبی خوراک دهنده به این تخیل (کی به ذهن آمد؟چه می خواهد؟).

۳-برنامه ریزی کردن برای رفع نیازهای عصبی:

۱- نیاز به مهر با تمرین مهر اصیل به خود و دیگران.

۲- نیاز به تأئید دیگران (تمرین حُسن جوئی از خود و دیگران و تمرین اعتماد به نفس).

۳- نیاز به فخر طلبی. تمرین حسن جوئی از خود و دیگران، مهر اصیل به خود و دیگران، تمرین پذیرش خود و دیگران همانگونه که هستیم.

۴-نیاز به پول و ثروت: برنامه ریزی برای توسعه کار و درآمد به شرطی که فخر طلبی نباشد.

۵-نیاز به برقراری ارتباط با دیگران: برنامه ریزی رفتارگرایانه برای حضور در مجالس، محافل و محشور شدن با اقوام و فامیل و دوستان و حتی غریبه ها.

۶-نیاز به مهر طلبی: برنامه ریزی برای جایگزین کردن رفتارهای مهر طلبانه با رفتارهای اصیل.

۷-نیاز به برتری طلبی: جایگزین کردن رفتارهای برتری طلبانه و انتقام جویانه با رفتارهای مهر آمیز و اصیل.

۸-نیاز به انتقامجوئی: تمرین مهر اصیل و رنجش زُدائی.

۹-عناد به خود: ریشه یابی و تمرین مِهرِ به خود.