زیستن در کویر

زیستن در کویر

طرحها: بهزاد صالحی، آرشیتکت

یافته های باستانشناسی آغاز تمدن در پُشته (= نجد، فلات) ایران را از هفت هزار پیش نشان می دهد و یافته های زمینشناسی روشن می کند که در چنان روزگاری این سرزمین پُر آب و به انبوهیْ سبز بود؛ دریاچهء مرکزی و چند دریاچه کوچکتر پیرامون آن در جای کویر بزرگ کنونی بوده است. کم کم آن آبها خشک شد و پهنه گسترده ای از این سرزمین نیمه بیابانی، بیابانی و به فرجام کویر شد، ولی مردم این زیستبومِ خشک شده را رها نکردند، ماندند!

باید یادآور شد که یکی از انگیزه ها برای ماندن، باور بر این بود که جایی که «ما» هستیم درست میانه جهان و مقدس است؛ اِرانشهر نافِ جهان است، همچنانکه بسیاری دیگر از مردم باستانی چنین باوری درباره خود و زیستگاه خود داشتند.*

ازینرو مردم خود را و روش زندگی خود را در همین زیستبومِ دگرگون شده بازشناسی (تعریف) کردند؛

آب دور بود و کم بود، کاریز ساختند، گرمای تابستان توانفرسا بود، بادگیر ساختند، شِنباد هر سبزینه ای را می سوزاند و می کُشت، گودالْ باغچه ساخته شد که گیاه ببالد و جانی بگیرد و شنباد داغ را تاب بیاورد، سَراْ بُستانها* که باغ و ساختمانها چنان درهم تنیده است پایان باغ و آغاز ساختمان هیچ آشکار نیست، یخچال ساخته شد که هنگام گرما یخ در دسترس باشد، و بسیاری دیگر.

خانه سازی و نیز شهر سازی با همین دیدگاه پدید آمد؛ خانه ها با یاری طبیعتِ پیرامون، درستتر آنکه همراه طبیعت ساخته شد به دیگر سخن، گرما و سرمای بیرونْ کمتر به درون بیاید. کوچه ها آن اندازه پهن بود که در برابر آب و هوای دشوار تاب بیاورد و هم دشمنی اگر تاخت آوَرَد نتواند به شمار انبوه از کوچه ها گذر کند.

*سَراْ بُستان = باغ و خانه سرِ هم، همچون باغ فینِ کاشان و بسیاری دیگر.

طرحهای پیوست به روشنی این همه را نشان می دهد.

*سخنی ست که از هرودوت دانسته شده؛ پس از آنکه کوروش بزرگ سرزمینهای بسیاری را فروگرفت به وی گفتند مردمت را به این سرزمینهای سبز و خرم بیاور، نپذیرفت.