آسیای باختری / خاورمیانه
اروپائیان آن بخش زمین را که در باختر آسیا جای دارد خاورمیانه می خوانند، همچنانکه دورتر خاور در آسیا را خاور دور. ولی اروپائیان، برای نمونه، کالیفرنیا را باختر دور نمی گویند. به دیگر سخن اندازه دوری و نزدیکی آن سرزمینهای خاوری به اروپا مایه این نامگذاری هست، همچنانکه خاور نزدیک، سرزمینهای خاوری نزدیک به اروپا.
چرا؟
یکی از یافته های بزرگ میرچا الیاده، استاد بیچونِ استوره شناسی، دریافتن این نکته بود که مردم باستان جایی را که در آن می زیستند، سرزمین خود را، میانه جهان (مرکز دنیا) می انگاشتند و آن را جایی که «ما» هستیم، ورجاوند می پنداشتند.
از این است که در استوره های ایرانی نیز چنین آمده است؛
ایرانشهر ناف جهان است.
خونیرث (خونیرثه، خنیرث، خنیره، خونیرس)
خْوَنیرَث: و خْوَنیرَثَه (اوستایی)/ خُنیرَث/ خُنیرَه/ خُنرَس/ خونیرَس. بخش پایه ای و میانی جهان در انگاره جغرافیایی ایرانیان باستان. در جغرافیای ایران باستان، زمین به هفت بخش تقسیم میشده است که خْوَنیرث در میانه آن جای داشت و ایرانشهر همانجا ست.
اَرِزَهی در سوی خاور، سَوَهی در سوی باختر، فْرَدَه ذَفْشو در سوی جنوبخاوری، ویدَه ذَفْشو در سوی جنوبباختری، وُئورو بَرِشْتی در سوی شمالباختری، و وُئورو جَرِشْتی در سوی شمال خاوری بودهاند: «آن مهر توانا نگرانِ کشورهای اَرِزَهی، سَوَهی، فْرَدَه ذَفْشو، ویدَه ذَفْشو، وُئورو بَرِشْتی، وُئورو جَرِشْتی و نگران این کشور خْوَنیرَث درخشان است؛ آن جایی که آرامشگاه ستوران و پناهگاه بیآسیب چارپایان است.» (بند ۱۵ مهریَشت).