شهریور بیست . میدانگاهی خاکی در حاشیه اهواز. سرباز گرگعلی : حالا از کجا یه کامیونی گیر بیاریم ما را ببره بوشهر؟سرباز خلیفه : معلومه اونجا چه خبره؟سرجوخه : لابد باز یه لوطی با عنترش مردم را منتر کرده. ( جماعت گرد معرکهای حلقه زدهاند و صدای لالی که کلماتی نامفهوم را نعره میزند از […]