نمونه بنیادى یا سرنمونه

نمونه بنیادى یا سرنمونه

(Archetype) و پذیرش همگانی*
*اقبال عام
من در عجبم که این شیر چرا می نخورد تیرِ مرا !
شمارگان کتاب داستان در ایران کم است و کوچک. هیچ نویسنده ای نمی تواند از راه نوشتن و فروش داستان گذران کند. بر این نکته کم و بیش همه همآواز هستند و باز کم و بیش همه در توضیح این پدیده سانسور را علت اصلی می شناسند.
ولی آیا همین یک عامل پیامدی چنین سرنوشت ساز دارد؟ پس چرا داستان خوش ساخت و نه چندان بلند “شازده احتجاب” نوشتهء “هوشنگ گلشیری” که از سد سانسور گذشته، برای نمونه، بسیار بسیار کمتر از نوشته های سعدی چاپ شده است؟

نمونه بنيادى يا سرنمونه
نگاره یکم
نمونه بنيادى يا سرنمونه
نگاره دوم

زبان سعدی که بسیار دشوارتر از زبان گلشیری ست و روزگار نوشته هایش بسیار از حال و هوای روزگار ما/ گلشیری دور به همچنین؟ نمونه ای دیگر برای سنجیدن و شاید نزدیکتر “سووشون” نوشتهء “سیمین دانشور” باشد. این نوشته نزدیک به ۲۰ بار چاپ شده و به ۱۷ زبان ترجمه. به لحاظ صرف تکنیک داستانویسی شازده احتجاب را می توان فنی تر دانست. پس چرا سووشون اقبال بیشتری یافته است؟
برپایهء آمار جمعیت و آمار باسوادان ایران منطقأ می توان برآورد کرد و پذیرفت که یک میلیون تن داستان خوان در کشور هست. پس چرا شمارگان کتابهای داستان چنین اندک است؟ کدام کتاب داستان در یک چاپ و حتی دو چاپ به شمارگان ۱۰۰،۰۰۰ رسیده است؟


سانسور؟ بخشی از مسأله است و می توان گفت بخشی کوچک از آن. نمونهء کار ایرج پزشکزاد، دایی جان ناپلئون به روشنی نشان می دهد که سانسور تنها یکی از گوشه های کم توانی صناعت داستان نویسی در ایران است.
هنرمند/ نویسندهء امروزی همچون گذشتگان و در گذشتگان بنویسد/ بیافریند تا آفریده هایش پسند شود؟.
نوشته های ۸۰۰ سالهء سعدی و سروده های ۷۰۰ سالهء حافظ و شماری همانند ایشان که زبانی بس دشوار برای بسیاری مردم امروز دارد و از چیزهایی می گویند که امروزه زمینه ای ندارد به شماری چاپ و پخش می شود که جای هیچ گونه همسنجی/ قیاس با داستانهای نوشته شده امروزی ایران و شماراندک نسخه های چاپ و پخش شدهء آنها ندارد.
چرا؟
می توان گفت که بسیاری نوشته های امروزی به ” دل ” خواننده نمی نشیند. ولی ” دل ” چیست و کجاست؟
نه همان تار و پود بینش آدمیان و جای گرفته در پنهان اندیشهء ایشان است؟
آنچه که بنیاد بینش همگانی را می سازد و سازه ای ست که فراساختار ذهن ما را پدید آورده؟ آمیزه ای درهم تنیده از استوره ها، باورها و یادبودهای زندگی نیاکان ما. آنچه که در ” ناخودآگاه گروهی ” (Collectivesubconscious) ما ست و فرماندهء پنهان و کارآمد رفتارها و پسندها و نپسندیدنهای ماست.
پس نویسندهء امروزی همچون گذشتگان و در گذشتگان بنویسد تا آفریده هایش پسند شود؟

نگارهء یکم کاری “صنعتگرانه” از حسین بهزاد (۱۲۷۳ – ۲۱ مهر ۱۳۴۷) نگارگر نام آور ایرانی سدهء بیستم میلادی.

نگارهء دوم کاری “هنرمندانه” از رضا عباسی (درگذشته ۱۰۴۴هـ / ۱۶۳۵ م) نام آورترین نگارگر زمان شاه عباس صفوی و فرزند مولانا علی‌اصغر کاشی.

دانلود مقاله: