
گُزینه
بیژن شاهمرادی
هرچند دربار و دولت قاجار تازه آغاز به شناخت جهان نو کرده بودند، به زودی دریافتند که توانمند شدن کشور بسته به صنعتی شدن آن است و ستونِ مٌهرهء صنعت، صنایع فلز گُدازی ست. ازینرو «حاج امین الضرب اصفهانی» که دارا ترین ایرانی آن روزگار بود از ناصرالدینشاه درخواست کرد که به اروپا رفته به پول خودش کارخانه ای بخرد و به ایران بیاورد. پس وی به اروپا رفته با شرکتهای سازندهء کارخانه ذوب آهن، به ویژه کروپ، به گفت و شنود پرداخت، که از فروش چنین کارخانه ای خودداری کردند. حاج امین الضرب کارخانه چراغُ گازی خرید و به ایران آورد. چندی پس از آن باری دیگر به اروپا رفت و همچنان بارِ نخست کارخانه ذوب آهن نفروختند که این بار کارخانه چراغُ برقی خرید و به کشور آورد. کار چنان شد که برپایی کارخانه ذوب آهن یکی از آرزوهای ملی شد و همراه آرزوهای دیگر در فهرست خواسته های ملی سران مشروطه جای گرفت.
پس از اینکه دولت رضا شاه پهلوی استوار شد برپایی ذوب آهن از سرِ نو پِی گرفته شد و نیمی از دستگاه هایی که از آلمان خریداری شده بود به ایران رسید و کار گذاشته شد. نیم دیگر در راه بود که نیروهای دو ارتشِ شوروی و بریتانیا به ایران یورش بردند. ارتش شوروی ماشینهایی را که کار گذاشته شده بود، همراه چند کارخانه دیگر، به شوروی بردند و بخش دیگری از دستگاه ها را که بارِ کشتی و در راه ایران بود نیروی دریایی بریتانیا بازداشت و با خود برد.
سپس در دوره محمد رضا شاه پهلوی و پس از فراز و نشیب و دشواریهای بسیار ایران توانست نخستین کارخانه فلز گدازی خود را برپا کند، که بازگویی آن نیازمند جستاری دیگر است. اینجا سخن ما بر سر نکته ای دیگر است که هیچ به آن نپرداخته اند:
کمابیش از همان آغازِ شناخت نیازِ ناگزیر به صنعتی شدن کشور، دیدگاهی دیگر هم در میان آمد؛ ما نیازی به صنعت نداریم، فرنگیها می سازند، ما هر چه نیاز داشته باشیم می خریم.
نک به: کرمانی، ناظم الاسلام: تاریخ بیداری ایرانیان، تهران ۱۳۶۲.
به دیگر سخن، اقتصاد کشور بر بنیاد بازرگانی و سوداگری نهاده شود. کمبودهای چنین دیدگاهی آشکار است. کار به جایی رسید که سیاستمداری چون محمد مصدق نیز بر آن بود که ما نیازی به ذوب آهن نداریم. ازینرو صنعتی کردن کشور نه تنها با منافع کشورهای صنعتی ناهمسان بود که از درون کشور هم کسانی فراروی خود داشت که راه بر پیشبرد این خواسته می بستند. بر این پایه، خیزش صنعتی شدن کشور، به ویژه در دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، با دشواریهای گوناگونی رو در رو و درگیر بود. محمد یگانه که در همان سالها چندی وزیر دارایی و چندی هم رییس بانک مرکزی بود در مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران می گوید؛ وزیر آمریکایی گفت شما، ایران، هم منابع دارید و هم صنعت می خواهید، یکی را برگزینید، یا بهره وری از منابع یا صنعت.
نک به:
خاطرات محمدیگانه / مصاحبهکننده ضیا صدقی؛ به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، ۱۳۸۴ |
اکنون این دیدگاه به گونه ای پیش کشیده شده دیگر بار یادآورد همگان شده است؛ رییس جمهوری ایالات متحده، دونالد ترامپ می گوید ایران می تواند کشور بازرگانی بزرگی بشود.
روند صنعت زُدایی در اقتصاد ایران
دوره اول مربوط به آغاز فرآیند صنعتی شدن ایران است که سالهای ابتدایی دهه ۱۳۴۰ تا میانههای دهه ۱۳۵۰ را شامل میشود. اقتصاد ایران در دهه ۱۳۴۰ فرآیند صنعتی شدن را آغاز کرد؛ فرآیندی که بیش از همه مدیون مرحوم علینقی عالی خانی بود و به پایهگذاری توسعه صنعتی ایران منجر شد. در این دوره بهرغم فرازوفرودهایی که وجود داشت و نقدهایی که بر آن دوره وارد است، سیاست توسعه به متنوع سازی و تقویت اقتصاد کمک کرد و فاصلهای هرچند محدود را با اقتصاد تکمحصولی نفتی به وجود آورد.
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-63/4173070-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86