چه,چی,خط فارسی

فارسی را چکار کنیم / ۲

چه   چی

به‌نظر من، برای نوشتن داستان کوتاه و رمان به‌فارسی امروز، به‌شکلی صمیمانه، بدون اجبار به‌شکسته‌نویسی افراطی، بهتر است «چی» و «چه» را دو واژه‌ی مستقل دانست.

درست که این دو در خیلی جاها جایگزین هم می‌شوند و در خیلی موارد «چه» شکل ادبی و رسمی «چی» به‌نظر می‌رسد، اما با دقت در برخی عبارات می‌توان دریافت که کاربرد این دو به‌جای هم ممکن نیست؛ یعنی «چه» و «چی» صورت رسمی و محاوره‌ای (شکسته‌ی) همدیگر نیستند. به‌این مثال‌ها (به‌این دلایل) توجه کنید:

===+++ صبحِ یا غروب، وقتی سینه‌خیز به‌دستگاه کارت ساعت می‌رسیدیم و صدای منحوس‌اش را درمی‌آوردیم، در اصل در پهنه‌ی عالم، در نظامِ گیتی هیچ اتفاقی نیفتاده بود؛ اما اگر آن صدا دو بار بلند می‌شد، آن‌وقت چی؟ چه اتفاقی می‌افتاد؟

===+++ صبحِ یا غروب، وقتی سینه‌خیز به‌دستگاه کارت ساعت می‌رسیدیم و صدای منحوس‌اش را درمی‌آوردیم، در اصل در پهنه‌ی عالم، در نظامِ گیتی هیچ اتفاقی نیفتاده بود؛ اما اگر آن صدا دو بار بلند می‌شد، آن‌وقت چه؟ چی اتفاقی می‌افتاد؟

در این عبارت «آن‌وقت چه» قابل نوشتن هست، صمیمانه نیست، عصا قورت‌دادگی است، لوس است؛ اما «چی اتفاقی می‌افتاد»، بالاتر از این حرف‌هاست، به‌کل مردود است! اصلاً درست نیست!

===+++ حسابش را بکن! برای تو چه فرق می‌کند؟ / چه فرقی می‌کند؟

 ===+++ حسابش را بکن! برای تو چی فرق می‌کند؟ / چی فرقی می‌کنه؟

===+++ از هر مردی که بگویی بهتر است، مطمئن‌تر است، نفقه‌اش هم که ترک نمی‌شود. هان؟ چی می‌گویی؟ این چیزها تو این روزگار کم چیزی است؟

===+++ از هر مردی که بگویی بهتر است، مطمئن‌تر است، نفقه‌اش هم که ترک نمی‌شود. هان؟ چه می‌گویی؟ این چیزها تو این روزگار کم چیزی است؟

این «چه» در عبارت: «چه می‌گویی» باز حکم «چه» در عبارت «آن‌وقت چه» را پیدا می‌کند؛ درست هست، قابل نوشتن هست، فقط یک عیب دارد: لوس است.

===+++ آیا این دفعه هم همان بلا ‏سر عباس می‌آمد؟ قضیه‌ی به‏ اسیری بردنش چی بود که به‏ دلش افتاده بود؟ کی او را ‏اسیر می‏ کرد؟ این ترس از کجا سر درآورده بود؟ این چه تنبیهی بود آخر عمری در حق‌اش روا می‌شد؟ چه بدی در حق کسی کرده بود و غافل مانده بود؟

===+++ آیا این دفعه هم همان بلا ‏سر عباس می آمد؟ قضیه‌ی به‏ اسیری بردنش چه بود که به‏ دلش افتاده بود؟ کی او را ‏اسیر می ‏کرد؟ این ترس از کجا سر درآورده بود؟ این چی تنبیهی بود آخر عمری در حق‌اش روا می‌شد؟ چی بدی در حق کسی کرده بود و غافل مانده بود؟

بنابر‌این واهمه از به‌کار بردن «چی» نارواست. برای داستان‌نویسان امروزی، قبول این (و نظایر آن)، موجبات دور شدن از شکسته‌نویسی افراطی را فراهم می‌‌کند.