
پِی ورزی و کژْپنداری (تعصب و پارانویا)
در این جستار کوشش ما بر این است که دریابیم که آیا رابطه ای میان تعصب با اختلال شخصیتی پارانویا وجود دارد یا نه.
افراد ویژگیهای رفتاری گوناگونی دارند. شما ممکن است در بین دوستان خود رفتار های مختلفی را ببینید. برای نمونه بعضی ها ممکن است مغرور باشند برخی زود رنج و برخی هم بردبار. هر کدام از ویژگیهای رفتاری اگر بیش از حد باشند باعث اتفاقات ناگواری در گذر زندگی یا در محل کار شما خواهد شد و موضوعی که امروز می خواهیم درباره آن سخن بگوییم بحث رفتار متعصبانه است که در بسیاری از افراد وجود دارد.
حتماً تا به حال در مورد واژه تعصب شنیده اید و برخی موارد را در خود پیدا کرده اید. تعصب معمولاً در خانواده ها و فرهنگ ها گسترش پیدا کرده و نسل به نسل می چرخد. به عنوان مثال، ممکن است فردی در مورد شخصی که مسیحی، مسلمان یا یهودی است، ایده های از پیش تعیین شده زیادی داشته باشد و اجازه خواهد داد که این قضاوت ها بر نحوه نگرش و رفتار او با آن افراد تأثیر بگذارد.
تعصب مخرب بوده در بسیاری مواقع آسیب ها و عوارضی بر جای می گذارد. تعصب باعث عدم فکر کردن افراد شده و در بسیاری مواقع افراد چشم بسته و بدون منطق بر مسئله ای تعصب دارند. در این مقاله در مورد تعصب از حوزه روانشناسی مطالبی ارائه شده است.
تعریف تعصب در روانشناسی میگوید: تعصب به قضاوت، عقیده یا نگرش از پیش تعیین شدهای اطلاق میشود که نسبت به افراد خاصی بر اساس عضویت آنها در یک گروه خاص انجام میشود. تعصب در روانشناسی مجموعهای از نگرشهاست که تبعیض را حمایت یا توجیه میکند. خشکاندیشی تمایل به دسته بندی بیش از حد است.
تعصب چیست:
تعصب غالباً یک پیش داوری یا نگرش منفی، ناعادلانه یا یکطرفه نسبت به اعضای یک گروه است که معمولاً از نظر شخصی یا گروهی به موضوعی خاص متمایل است. می تواند تأثیر زیادی بر نحوه رفتار و تعامل افراد با دیگران به ویژه با کسانی که در برخی موارد با هم متفاوت هستند، داشته باشد، حتی اگر در سطح ناخودآگاه باشد. ویژگی های رایج تعصب شامل داشتن احساسات منفی و داشتن باور های کلیشه ای در مورد اعضای گروه و همچنین تمایل به تبعیض علیه آنها است. در جوامع مختلف، ما اغلب شاهد تعصبات مبتنی بر ویژگیهایی مانند نژاد، جنس، مذهب، فرهنگ و غیره هستیم.
در روانشناسی به تعصب پیشداوری نیز می گویند. این موضوع شامل ساختار های اعتقادی، اطلاعات و پیشداوری علیه آن گروه است. تعصب می تواند مثبت یا منفی باشد. به عنوان مثال، طرفداران ورزشی یک تیم خاص به طور طبیعی در حمایت از تیم خود مغرض هستند، مانند تعصب افراد استقلالی و پرسپولیسی. روانشناسان اجتماعی بیشتر به تعصب منفی و رفتارهای منفی که یک گروه از افراد بدترین آنها را در مورد گروه دیگر اعمال می کنند، علاقمند هستند. پیشداوری ممکن است شامل تعصب باشد، اما تعصب لزوماً پیشداوری نیست.
اما متعصبان، ایدئولوگ ها و مطلق گرایان بزرگترین آفت بشریت هستند. چه رهبران باشند و چه پیروان، متعصبان افرادی هستند که در معجون هولناک و سمی از اعتماد به نفس خود تأیید می کنند که همه چیز را می دانند و دسترسی منحصر به فردی به حقایق مطلق دارند، حقایقی که آنقدر کامل هستند که باید آنها را به همه تحمیل کنند. حقایق مطلقی که متعصبان به آن چنگ می زنند ممکن است در حوزه های مختلف باشد.
افراد متعصب حرف آخر را می زنند، نیازی به بررسی شواهد بیشتر ندارند، و نیازی به تعجب یا تردید دوباره در خودشان ندارند. بنابراین تعصب یک ماده مخدر است. در جامعه این مسئله مانند کراک یا الکل است اما بدتر. افراد متعصب مانند الکلی ها که تحت تاثیر الکل رانندگی می کنند و در بسیاری مواقع برای خود و دیگران خطر دارند، زندگی می کنند. آنها فکر می کنند رانندگی کاملا خوبی دارند در حالی که یک خطر برای خود و جامعه محسوب می شوند.
تعصب فرض یا عقیده ای درباره شخصی است که صرفاً براساس عضویت آن شخص در یک گروه خاص است. به عنوان مثال، افراد می توانند نسبت به شخص دیگری از قومیت ، جنسیت یا مذهب دیگر تعصب داشته باشند. اگر کسی بر اساس تعصبات خود عمل کند، قبل از اینکه حتی فرصتی برای شناختن وی در سطح عمیق تری پیدا کند، پیشداوری می کند از این رو اصطلاح “تعصب” این یک نگرش و طرز فکر غیر منطقی است و هیچ فایده ای برای اشخاص نخواهد داشت.
به عنوان مثال، یک شخص ممکن است بسیاری از عقاید قبلی را در مورد شخصی که مسیحی، مسلمان یا یهودی است داشته باشد و به این قضاوت ها اجازه می دهد نوع دیدگاه و رفتار آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. همین امر می تواند در مورد افراد سیاه پوست، سفید یا آسیایی صادق باشد. تعصب پیش فرض یا نگرشی بی اساس و اغلب منفی نسبت به اعضای یک گروه است. تعصب می تواند تأثیر زیادی در نحوه رفتار و تعامل افراد با دیگران، به ویژه با کسانی که از آن ها متفاوت هستند، حتی به طور ناخودآگاه یا بدون این که شخص متوجه شود تحت تأثیر تعصبات درونی آن ها قرار دارد، باشد.
چرا تعصب به وجود می آید:
هیچ پاسخ روشنی در مورد چرایی وجود تعصب وجود ندارد و واقعیت این است که تعدادی از عوامل در این زمینه نقش دارند. به گفته روانشناس گوردون آلپورت، تعصب و کلیشه ها تا حدی در نتیجه تفکر عادی انسان پدیدار می شوند . به منظور درک جهان پیرامون، مهم است که اطلاعات را به دسته های ذهنی تقسیم کنیم. آلپورت در کتاب خود با عنوان “ماهیت تعصب” توضیح داد: “ذهن انسان باید به کمک مقولات بیندیشد.” بعد از تشکیل، دسته ها اساس پیش داوری عادی هستند. ما نمی توانیم از این روند اجتناب کنیم. زندگی منظم به آن بستگی دارد.
ما به سادگی با اطلاعات زیادی غرق می شویم تا همه آن ها را به روشی عقلانی و منطقی مرتب کنیم. متأسفانه، این دسته بندی سریع منجر به فرضیات معیوب می شود که بر روی افراد و جهان تأثیر می گذارد. این که تعصب ضمنی چگونه بر رفتار تأثیر می گذارد بحث بسیار گسترده ای را در پی دارد.
در مکالمات روزمره، اصطلاحات تصور قالبی، پیشداوری و تبعیض اغلب به یک معنا برداشت می شوند اما روانشناسان اجتماعی، تمایزهایی بین این مفاهیم قائل هستند. تصورات قالبی، مؤلفه ی شناختی نگرش نسبت به یک گروه اجتماعی است و شامل باورهایی درباره ی یک گروه خاص می باشد. پیش داوری جزء عاطفی نگرش است و احساسات ما درباره ی یک گروه خاص را دربر دارد و تبعیض جز رفتاری نگرش یا اعمال افتراقی صورت گرفته نسبت به اعضای یک گروه اجتماعی می باشد.(برنسکامب)
نشانه های ظاهری افراد پارانوئید:
• شخص بدون هیچ دلیلی فکر می کند که دیگران قصد سوء استفاده از او را دارند.
• فکر او مشغول شک و تردید نسبت به دوستان است.
• او همیشه از رویدادها تعابیر تهدیدآمیزی دارد.
• او همیشه کینه دارد و هیچ گاه دیگران را بخاطر کارهایی که با او انجام داده اند نمی بخشد.
بعضی از نشانه های روانگسیختگی پارانویا:
• به راحتی دلخور می شوند
• به دشواری به دیگران اعتماد می کنند
• با هر گونه انتقادی مقابله می کنند
• اظهارات دیگران را به خود ربط می دهند
• همیشه در حالت تدافعی هستند
• خصمانه و تهاجمی برخورد کرده و بیهوده بحث می کنند
• قادر به کوتاه آمدن نبوده و رئیسوار رفتار می کنند
افراد مبتلا به پارانوئید معمولاً:
• به تعهد، وفاداری یا قابل اعتماد بودن دیگران شک می کنند. بر این باورند که دیگران از آنها سوء استفاده می کند یا آنها را فریب می دهند.
• مایل نیستند به دیگران اعتماد کنند یا اطلاعات شخصی خود را فاش کنند، زیرا می ترسند از اطلاعاتشان علیه آنها استفاده شود.
• کینه توز هستند .
• بیش از حد حساس میباشند و به ندرت انتقادی را می پذیرند.
• معانی ضمنی و پنهان در اظهارات یا نگاه های معمولی دیگران می خوانند.
• فکر می کنند دیگران دارند به شخصیت آنها توهین و حمله می کنند، در حالی که از نظر دیگر افراد اینگونه نیست.
• بدون دلیل موجه، دائماً به همسر یا شریک عاطفی خود شک می کنند و او را به خیانت متهم می کنند.
• در روابط خود با دیگران سرد و غیرصمیمی هستند و برای جلوگیری از خیانت می توانند، کنترلگر و حسود باشند.
• با این باورند که همیشه حق با آنهاست، نقش و تقصیر خود را در مشکلات یا درگیری ها نمی بینند.
• کینه توز و لجباز هستند و همیشه بحث و دعوا ایجاد می کنند.
خصوصیت فرد متعصب :
فرد سلطه پذیر بسیار از خود بیگانه است و احساس امنیت نمی کند او نمی تواند اعتماد به نفس داشته باشد چرا که خود را باور ندارد . برای کسب اعتماد به نفس به عقایدی تعلق خاطر کورکورانه پیدا می کند دل به قدرتمندی می بندد و وابستگی به منابع قدرت را سرچشمه تمام فضایل می داند حتی برای اثبات این امر خود موجودی ارزشمند است جان خود را نیز در آن فدا می کند .
فرد متعصب تشنه اطمینانی عمیق است با تسلیم کامل و از صمیم قلب به یک کیش همراه می شود محتوای رسالت مهم نیست . اما فداکاری کامل ، مشارکت و همدلی با جمع اهمیت دارد . او حتی آماده است در جهاد بر ضد امر مقدس پیشین شرکت کند .
رابطه میان تعصب و پارانویا :
تعصب و پارانویا هر دو به نوعی نگرش منفی و نادرست نسبت به افراد یا موقعیتها مربوط میشوند، این دو به گونه ای با تفکر غیر منطقی و باورهای تحریف شده ارتباط دارند. اما ار منظر روان شناختی تفاوت هایی دارند که می توانند یکدیگر را تقویت کنند .
• تعصب معمولاً به یک نگرش منفی ثابت نسبت به یک گروه خاص از افراد یا موضوعات خاص اشاره دارد. این نگرش میتواند از پیشداوریها، باورهای غلط یا تجربههای منفی گذشته ناشی شود و فرد را به قضاوتهای ناعادلانه و یکجانبه وادار کند. مثلاً، تعصب نژادی، جنسی یا مذهبی نوعی تعصب است که فرد بهدلیل ویژگیهای خاصی مانند نژاد، جنسیت یا مذهب به دیگران نگاه میکند.در حقیقت تعصب به باورهای سرسختانه و غیر منطقی در باره افراد، گروه ها یا ایده ها گفته می شود که اغلب بدون شواهد منطقی شکل گرفته و در برابر تغییر مقاوم است.
• پارانویا به نوعی ترس و نگرانی مفرط از تهدیدات یا آسیبها اشاره دارد. فرد مبتلا به پارانویا ممکن است احساس کند که دیگران علیه او توطئه میکنند یا قصد آسیب رساندن به او را دارند، حتی زمانی که هیچ شواهدی برای این احساسات وجود ندارد. پارانویا میتواند باعث شود فرد دچار سوءظن شدید شود و همیشه تصور کند که دیگران به او آسیب میزنند.
این دو ممکن است در برخی موقعیتها با هم تداخل داشته باشند، بهویژه زمانی که فرد دچار تعصبات نژادی، مذهبی، سیاسی یا اجتماعی باشد و این تعصبات باعث شود که او احساس تهدید یا آزار از سوی گروههای دیگر کند. در این حالت، فرد ممکن است دچار نوعی پارانویا شود، به این معنا که تصور کند افراد از گروههای مختلف علیه او توطئه میکنند یا قصد دارند به او آسیب بزنند.
به عبارت دیگر، تعصب میتواند زمینهساز ایجاد یا تشدید پارانویا شود، زیرا فرد ممکن است بهطور مداوم و غیرمنطقی احساس تهدید از سوی دیگران داشته باشد.
پارانویا می تواند تعصب را تشدید کند اگر فرد احساس کند که مورد تهدید قرار گرفته است، ممکن است که به گروه های خاصی برای مثال مذهب یا نژاد تعصب پیدا کند و ان را به عنوان دشمن یا تهدید ببیند.
چند مثال:
فردی که به یک گروه اجتماعی تعصب دارد ممکن است باور کند که ان ها علیه او یا جامعه اش توطئه می کنند که این خود یک نوع پارانویا می باشد.
شخصی که به دلیل پارانویا احساس می کند که همه علیه او هستند، ممکن است به مرور زمان به تعصبات نژادی، مذهبی یا سیاسی دامن بزند.
پس می توان نتیجه گرفت که تعصب و پارانویا هر دو می توانند از احساس ترس، ناامنی و باور های نادرست ناشی شوند. در موارد شدید، ترکیب این دو می تواند به رفتارهای افراطی و حتی خشونت منجر شود.
منابع:
• Günter Hole: Fanatismus – Der Drang zum Extrem und seine psychischen Wurzeln. Psychosozial-Verlag, 2004, ISBN 3-89806-293-7.
• Frank Meier: Religiöser Fanatismus: Menschen zwischen Glaube und Besessenheit. Jan Thorbecke Verlag, 2008, ISBN 3-7995-0813-9
• Joseph H. Berke, Stella Pierides, Andrea Sabbadini, Stanley Schneider (Hrsg.): Even Paranoids Have Enemies. New Perspectives on Paranoia and Persecution. Routledge, London 1998.
• Sigmund Freud: Mitteilung eines der psychoanalytischen Theorie widersprechenden Falles von Paranoia. In: S. Freud: Gesammelte Werke, Bd.X, hrsg. von Anna Freud. Frankfurt 1999, S. 233–۲۴۶.
• Heinrich Schulte, Max Wertheimer: Versuch einer Theorie der paranoischen Eigenbeziehung und Wahnbildung. In: Psychologische Forschung, Jg. 5, 1924, Nr. 1, S. 1–۲۳.