بر رخ سرخ گل از ژاله نمی میآید میوزد بادی و باران کمی میآید خانه پرداخت دی و خیمه برافراشت بهار مفلسی میرود و محتشمی میآید
عشق پریشان است غمزده است خود را تنها حس می کند می پرسد از چه رو من محبوب ولی تنها یم؟ چرا همه مرا می خوا هند ولی از من می هراسند؟ آنکه مرا در آغوش می گیرد با من یکی می شود و آن زمان که مرا ترک می گوید […]
erzählt der Ewigeich habe mich nie Mann genanntvielleicht hat Mann sich Gott genanntich habe nie Weizenkorn und Apfelbaum verdammtvielleicht hat Mann eine Schuldige erfunden…erzählt der Ewige پروردگار حکایت می کند من هیچگاه، خود را مرد نخواندم شاید مرد، خود را خدا خواند من هیچگاه، دانه گندم و درخت سیب را نفرین نکردم شاید مرد، گناهکاری […]
می رقصمتو راهنمای منیروحم تنفس می کندما می رقصیمالبالی چادرهایی که راه را بر ما بسته اندمیان تو ومن چادرهایی بیشما رولی میان من و تو چادری نیستبا تو میرقصمتو راهنمای منیمی گریممرا می نگریبا تو می رقصمبا تونجوا می کنمبا تو می خندمبا تو می گریمبه چادر نیازی ندارمخود از تو پنهان ندارم
“هرانسانی همزمان تمامی بشریت است”نوشته ای در همه کتابهای آسمانی “کشتن” جرم است، درهردادگاهینکشتن” جرم است، درهرجنگی”ولی جنگ کجاست، در هر گوشه ای؟آشتی در وجودمان نیست؟بدبختی آگاهمان نیست؟خدا کجا مانده؟ „Jeder Mensch ist gleichzeitig die ganze Menschheit“ steht in allen heiligen Büchern„Töten“ ist strafbar, vor jedem Gericht„Nicht töten“ ist strafbar, in jedem Kriegaber wo ist […]
گلوله ای به هوا پروازمی کندهوا خاکستری است گلوله ای به آسمان دست می یابد آسمان خشمگین است گلوله ای در من نفوذ می کند از خود دفاع نمی کنم با درد می رقصم و نجوا می کنم: من جسد هستم من قدرت هستم درناتوانان زندگی می کنم eine Kugel fliegt durch die Luft Luft […]
از عشق سخن گویمرنج نمایان گردداز رنج سخن گویمعشق نمایان گردداز هر دو سخن گویمکشور شگفت انگیزم نمایان گردد spreche ich von der Liebeerscheint das Leidspreche ich vom Leiderscheint die Liebespreche ich von beidenerscheint mein erstaunliches Land I speak of lovethe suffering appearswhen I speak of sufferinglove appearsif I speak of bothmy amazing land appears(Translation […]