مردمشناسی را انسانی ترین رشته علوم انسانی شمرده اند و بیراه نیست اگر مردمشناسی فرهنگی را سرآمد شاخه های گوناگون مردمشناسی بخوانیم زیرا این دانش با ژرفترین لایه های ذهن گروهی ما سر و کار دارد. بدین رو کوتاهترین تعریف این دانش را می توان چنین بیان کرد:« مردمشناسی فرهنگی دانشی ست که انگیزه رفتارهای […]
آیا گذشته ها گذشته ؟ !!! یکی از باورهای استوره ای استوار ایرانیان آن بود که سر هر هزاره، و شاید هر نیم هزاره، گزندی به ایرانشهر/ کشور آریاها می رسد. گمان نگارنده آن است که این باورداشت کهن از آن همهء مردمان هند و اروپایی بوده است. ته مانده این باورداشت را در پایان […]
پارهء دوم: مرد و پایگان مردمی پژوهشی در مردمشناسی فرهنگی ایرانی؛ جامعهء نمونه: بختیاری
میرچا الیاده:« اندیشهء انسان برای اندرْیافت یا فهم هستی نیازمند پاسخ است و استورهها، پیش از دریافتن چِبود یا سرشت علم اینکار را برای بشر انجام میدادند». بر این نکته همچنین باید افزود که: رؤیاپردازی و آرزواندیشی بینش استوره ای افزون بر جنبهء کاربردی آن که پاسخ به نیازهای روان – تنی آدمیان هست کاربرد […]
گرگ: گرگین، گرگعلی …یکی از آیینهایی که تا هشت و نه دهه پیش میان بختیاریان رواج داشت چنین بود:هنگامی که گروهی از جنگاوران آهنگ آن می کردند که برای پیروزی تا پای مرگ با یکدیگر همراه شده در کارزاری درگیر شوند، نخستْ سگی، بیشترینه سیاه، را آورده هر یک کاردی به او زده لاشه اش […]
هُنَرِ نَرْ «مَرد» ای آن که نداری خبری از هنر من خواهی که بدانی نیَم نعمت پرورد اسب آر و کمند آر و کتاب آر و کمان آر شعر و قلم و بربط و شطرنج و می و نَرد (آغاجی بخارایی همروزگار امیر نوح بن نصر سامانى) نشانه ای از هنری برای درآمد زایی در […]
برخی ایرانیان هر چند کمتر از چند دهه پیش همچنان می گویند «کُفری» شدم، یعنی خشمگین شدم. چه پیوندی ست میان خشم و خدا ناشناسی؟در نوشته های دورهء قاجار نشانه ای بسیار روشنتر می توان یافت؛ نزدیک بود کافر شوم، یعنی خشمگین شوم، که در روزنامهء خاطرات اعتماد السلطنه بارها چنین نوشته است. در اوستا […]
جاودانان یا بیمرگان و فرشگردکرداران در استوره های ایرانی را در سه دوره بر پایه نوشته های در دسترس همچون اوستا و فارسی میانه ، دینکرد، گزیده های زاداسپرم، روایات پهلوی و… و فارسی نو، شاهنامه فردوسی می توان شناسایی کرد . همچنین باید این نکته را یادآور شد که شمار و نام جاودانان یاد […]
بازماندهء باور به گرگ، از جانوران نیروبخش را همچنان در گوشه و کنار ایران می توان بازیافت. برای نمونه در آذربایجان که به آن آلباستی” می گویند. همچون بختیاری، برای دور کردن آل و نگهداشت جان زن زائو تکه پوستی از گرگ کنار او می نهند. همچنین است در بسیاری جاهای دیگر ایران. باز ماندهء […]
در سرودهای کودکستانی سخن از کلاغی ست که کارهای بدِ بچه ها را به کودکستان «خبر»* می دهد. چرا کلاغ؟ چرا کارِ خبر رسانی به کلاغ سپرده شده است؟ از کِی این کار به این پرنده واگذار شده است؟ این که از کِی کلاغ به این کار گمارده شده است ناروشن هست ولی می توان […]