برخی ایرانیان هر چند کمتر از چند دهه پیش همچنان می گویند «کُفری» شدم، یعنی خشمگین شدم. چه پیوندی ست میان خشم و خدا ناشناسی؟در نوشته های دورهء قاجار نشانه ای بسیار روشنتر می توان یافت؛ نزدیک بود کافر شوم، یعنی خشمگین شوم، که در روزنامهء خاطرات اعتماد السلطنه بارها چنین نوشته است. در اوستا […]
جاودانان یا بیمرگان و فرشگردکرداران در استوره های ایرانی را در سه دوره بر پایه نوشته های در دسترس همچون اوستا و فارسی میانه ، دینکرد، گزیده های زاداسپرم، روایات پهلوی و… و فارسی نو، شاهنامه فردوسی می توان شناسایی کرد . همچنین باید این نکته را یادآور شد که شمار و نام جاودانان یاد […]
بازماندهء باور به گرگ، از جانوران نیروبخش را همچنان در گوشه و کنار ایران می توان بازیافت. برای نمونه در آذربایجان که به آن آلباستی” می گویند. همچون بختیاری، برای دور کردن آل و نگهداشت جان زن زائو تکه پوستی از گرگ کنار او می نهند. همچنین است در بسیاری جاهای دیگر ایران. باز ماندهء […]
در سرودهای کودکستانی سخن از کلاغی ست که کارهای بدِ بچه ها را به کودکستان «خبر»* می دهد. چرا کلاغ؟ چرا کارِ خبر رسانی به کلاغ سپرده شده است؟ از کِی این کار به این پرنده واگذار شده است؟ این که از کِی کلاغ به این کار گمارده شده است ناروشن هست ولی می توان […]
۱- اَهورامَزدا (به اوستایی مزدا اهوره. «مَزدا اَهورَه») نیز با نامهای: اهورا،اورمَزد، هورمَزد، اورمُزد، هورمُز و هُرمُز و ورمز نامِ آفریدگارِ نِکوییها و دادار وپروردگارِ همهٔ هستی در مَزدَیَسنا است.اهورامزدا آفریننده و داورجهان است.واژه خدا یا خدای از واژه اوستایی خوذاته xvaďâta که در اوستا ویژگی یا صفت است گرفته شده. معنای این واژه برابر […]
بر رخ سرخ گل از ژاله نمی میآید میوزد بادی و باران کمی میآید خانه پرداخت دی و خیمه برافراشت بهار مفلسی میرود و محتشمی میآید
چگونه می توان نیرویِ جوانی را بازیافت؟ آیا می توان زیستی از سرِ نو یافت؟ راهکارِ بینشِ استوره ای در این باره چیست؟
محمد رضا شاه پهلوی در کتاب «ماموریت برای وطنم» می نویسد: پس از تاجگذاری رضاشاه، دچار بیماری حصبه میشود. آنگونه که شاه خود بازگویی میکند، بیماری آنچنان بر بدن او چیره شده بود که چند هفته با مرگ دست به گریبان بود. او فرایند درمان خود را اینگونه به جهان مینو / عوالم روحانی گره […]
فرهنگ مو در بینش ایرانی جایگاهی ویژه دارد و رفتار با موی سر، زن و مرد، و رفتار با موی چهره، ریش مردان، بازتاباننده نکته هایی ژرف در جهان بینی ایرانی ست. اینک نمونه ای بی کم وکاست از فرهنگ مو را به همخوانی می گذاریم.
یکی از آیینهایی که می توان گمان برد بازمانده ای از کلانهای (clan) زنانه باشد آیین دزدیدن عروس یا وانموداری به دزدیدن عروس است. آنچه که امروزه از برگزاری این آیین بر جا ست به گونه بازی می ماند، هر چند گاهی به جنگی راستین می انجامد. یکی از نمونه های برگزاری این آیین در […]